محترم صفدریسلطانی
بازگشت به محبوب با «نامههای عاشقانه...»
هانیه توسلی بازیگری که بسیاری نقطه دیده شدن او را درام آوانگارد «شبهای روشن» فرزاد مؤتمن میدانند از جمله بازیگرانی است که از تئاتر آغاز کرده و همواره نیز از تئاتر به عنوان هنر محبوبش یاد کرده است.
توسلی در همه این سالها در کنار ایفای نقش در سینما و تلویزیون کوشیده هرازگاه سری هم به تئاتر بزند بکوشد ایرادات بازیگری خود را با تجربه زنده و روبروی تماشاگر پیدا کرده و سامان دهد.
توسلی که اخیراً «هفت ماهگی» را هم روی پرده داشته و فیلمهایی نظیر «مادری»، «نقطه کور» و «قشنگ و فرنگ» را آماده اکران دارد با نمایش «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» به کارگردانی کیومرث مرادی از چهرههای خوش سابقه تئاتر روی صحنه رفته است.
این نمایش نوشته مشترک کیومرث مرادی و پوریا آذربایجانی کارگردانی است که امسال در سینما فیلم «اروند» با محوریت بخشی از ماجرای 175 غواص را روی پرده داشت.
«نامههای عاشقانه...» ۳ سال پیش در کشور آمریکا به زبان انگلیسی و بازیگران غیر ایرانی به کارگردانی کیومرث مرادی روی صحنه رفت.
این نمایش داستان سه زن در جستجوی صلح و بازمانده از خاکسترهای جنگهای تراژیک معاصر را روایت میکرد.
به غیر از هانیه توسلی، طناز طباطبایی و پانته آ پناهیها که هر دو به مانند هانیه توسلی در سینما هم شناخته شدهاند در این نمایش حضور داشتند.
هانا کامکار آهنگساز و خواننده کرد طراح موسیقی «نامههای عاشقانه...» بوده و در موسیقی این نمایش به طور کلی از سازهای متعدد کوبهای و زهی همراه با آواهای خوانندگان به طور زنده استفاده کرده است.
پریسا کاشفى، تارا موسویان و سحر عباسى نوازندگان این گروه موسیقی و مهسا اقبالی دیگر همخوان گروه این گروه بوده است.
تجربه گرایی در تئاتر مثل سینما
«نامههای عاشقانه...» نخستین کار نمایشی مهرومومهای اخیر هانیه توسلی نیست. او سه سال قبل در نمایش «مرثیهای برای کتابسوزی ها»ی علی اتحاد حضور داشت.
«جیره بندی پر خروس»، «آمدیم نبودید رفتیم» و «قرار» دیگر نمایشهایی بوده است که هانیه توسلی در دهه نود در آنها ایفای نقش کرده است.
«مرثیهای برای کتابسوزی ها» یک متن باز بود که در بی مکانی و بی زمانی خود، قابلیت تأویلهای مکرر داشت و با دلالتهای ضمنی، پی در پی مخاطب را به خوانشهای تازه و تازهتر دعوت میکرد.
وجود نشانههای متعدد در متن که هرکدام میتوانست مدخل نگاهی تازه به اثر باشد سبب ساز آن شد که چه حین اجرا و چه بعدتر به هنگام تبدیل شدن به فیلم-تئاتر و عرضه در شبکه خانگی «مرثیه...» در زمره آثار نشانه شناسانه نمایش ایران باشد.
«آمدیم، نبودید، رفتیم» نوشته محمد چرمشیر، بازخوانی تازهای از داستان مشهور «پینوکیو» بود؛ نویسنده در این اثر تلاش میکرد تلاش پینوکیو برای آدم شدن را در تقابل با رذایل اخلاقی انسانها و تمدن بشری قرار دهد.
پدر ژپتو و پری مهربان، تنها افرادی هستند که دوست ندارند پینوکیو آدم شود. در مقابل، نیروهای شیطانی، در کنار گربه نره و روباه مکار ابله، تلاش میکنند او را در این راه یاری کنند.
پینوکیو راههای متفاوتی را برای انسان شدن امتحان میکند؛ راههای انسانی و البته غیر انسانی.
«قرار» درباره ارتباط یک زن و مرد از طریق شبکههای اجتماعی است، بی آنکه همدیگر را از نزدیک دیده باشند و یا شناختی عینی از هم داشته باشند.
این رابطه به دلیل بیماری وخیم آن دو منجر به مرگی خودخواسته میشود! «جیره بندی پر خروس» هم دغدغههای یک جوان در ارتباط با هویتاش را به نمایش گذاشته بود.
نگاهی به مضمون نمایشهایی که توسلی در سالیان اخیر بازی کرده است حکایت از تجربه گرایی او حتی در عرصه تئاتر دارد؛ هانیه توسلی همآنقدر که کوشیده در سینما و در آثاری در گونههای متفاوت از «نهنگ عنبر» تا «خط ویژه» و «سیانور» تجربه ایفای نقش در فضاهای مختلف را داشته باشد در تئاتر هم اغلب کارهایی را ایفا کرده که برایش تکرار نباشد.
یک دلیل این انتخابهای متفاوت به این بازمی گردد که توسلی در کنار عقبه تئاتری همواره به عنوان مخاطب به تماشای تئاترها و نمایشهای مختلف رفته است و کوشیده است در حال و هوای جریان روز تئاتر ایران قرار گیرد.
در همین راستاست که هانیه توسلی به اندازه متن، وجه تکنیکی کارگردان هم برایش مهم است و وقتش را صرف حضور در نمایشهایی نمیکند که با دست خالی و بدون متن فقط در پی اغواگری از طریق ساختار نمایشی عجیب و غریب خود هستند.
این همان الزامیست که این بازیگر زن 37 ساله در سینما هم به آن پای بند بوده و در حد قابل قبولی در آثاری ایفای نقش کرده که هم فیلمنامه های خوبی داشتهاند و هم اجرایی استاندارد.
اشتباهاتی کاملاً بدیهی
کارنامه تلویزیونی این بازیگر را هم مرور کنیم هم به نمونهای طنازانه مانند «شمسالعماره» برمیخوریم و هم نمونهای کاملاً جدی مانند «میوه ممنوعه»؛ ویژگی مشترک هر دوی این سریالها نیز انرژی گذاشتن موازی بر متن و اجراست. در شبکه خانگی توسلی آثاری نظیر «شاهگوش» را داشته که این نیز به نوبه خود در این دو حیطه موفق بوده است.
البته که به مانند هر بازیگر دیگری امکان انتخابهای اشتباه برای توسلی هم وجود داشته و به عنوان مثال در همین شبکه خانگی، او بازی در «ابله» را هم شاید به خاطر حضور کمال تبریزی به عنوان کارگردان قبول کرد که حاصلی چندان مثبت نداشت!!!
در سینما هم مثلاً از او «مادر پاییزی» و «ابرهای ارغوانی» را دیدهایم که مشخص است مرهون انتخابهایی هستند که در ابتدا روی کیفیت نهایی آن حساب باز شده بود اما اشتباهات مختلفی که حین تولید گریبان پروژه را گرفته باعث شده محاسبات غلط از کار درآید و آثاری تولید شود که کیفیت لازم را ندارند.
کارنامهای موفق در تمام مدیومها
با این حال آنچه مهم است کلیت کارنامه هنری یک بازیگر است که هانیه توسلی نشان داده در این حیطه کارنامهای متوسط به بالا دارد و در زمره آن دسته از بازیگران سینما جای میگیرد که کوشیده در عین اعتقاد به تنوع در نقشهای پیشنهادی محصولاتی را در کارنامه داشته باشد دارای استاندارد بالای تصویری.
جالب است که هانیه توسلی یکی از بهترین نقش آفرینیهایش را در یکی از دو فیلم برجسته سینمای ایران که توسط علی رفیعی کارگردان و نویسنده سرشناس تئاتر ایران ساخته شده انجام داده است.
«آقا یوسف» که درامی پیچاپیچ درباره سوءظنهای یک مرد بازنشسته نسبت به دخترش است آنقدر به لحاظ بصری زیبا و خاطرهانگیز بود که مهرومومهای سال در حافظه مخاطبان باقی خواهد ماند.
توسلی نیز در این فیلم کوشید شخصیتی کاملاً دوپهلو که امکان تشخیص ماهیتش تا دقایق پایانی برای مخاطب را ندارد ایفا کند.
توسلی البته در هیچکدام از کارهای تئاتری رفیعی حضور نداشت اما علاقهاش به نمایشهای این چهره سرشناس تئاتر و بهخصوص «شکار روباه» سببساز آن شد که به زیبایی هرچه تمامتر شمایل یکی از شخصیتهای ماندنی سینمای ایران را ایفا کند.