داستانک: فریبرز لرستانی «آشنا»
تصویرسازی: مرضیه صادقی
تحریریه زندگی آنلاین – گروه کودک :
بابا یک گُلدانِ پُر از شکوفه خریده است.
مادر گُلدان را از دست بابا میگیرد و میگوید: «وای چقدر قشنگ!». بعد آن را کنار پنجره میگذارد.
من کنار پنجره میروم. به شکوفههای کوچولو نگاه میکنم و میگویم: «وای چه رنگارنگند!»
خورشید هم به شکوفهها نگاه میکند و لبخند میزند. بعد به پنجره ما نزدیک میشود. گُلدان را توی بغلش میگیرد. شکوفهها را بو میکند و میگوید: «خیلی خوشحالم. خیلی خوشحالم.»
من یک شکوفه کنار موهای خورشید میگذارم. خورشید باز میگوید: «خیلی خوشحالم . خیلی خوشحالم!»
و دوباره به آسمان بر میگردد. همهجا چقدر زیبا میشود! همهجا چقدر خوشبو میشود!