شعر: فریبرز لرستانی «آشنا»؛ تصویرساز: سحر حقگو
چرا بزُغالهی من
دویدی از جلوتر
همین دانم كه روزی
تو گم میگردی آخر
همیشه توی فكرم
چرا هستی تو شیطان
خودت را میكنی هی
میان بیشه پنهان
از این میترسم آخر
تو روزی جا بمانی
میان كوه و دره
تك و تنها بمانی