Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 12:46

21
تیر
قاقالی قوقو

قاقالی قوقو

داستانك: فریبرز لرستانی «آشنا»، تصویرساز: سحر حقگو
من یك خروس عروسكی دارم. صبح خروسم را ناز كردم و گفتم: «چه شده؟ چرا امروز آواز نخواندی؟!» خروس گفت: «امروز حوصله ندارم».

داستانك: فریبرز لرستانی «آشنا»، تصویرساز: سحر حقگو

 

من یك خروس عروسكی دارم. صبح خروسم را ناز كردم و گفتم: «چه شده؟ چرا امروز آواز نخواندی؟!»

خروس گفت: «امروز حوصله ندارم» گفتم: «می‌خواهی برایت شعر بخوانم؟»

خروس گفت: «امروز حوصله ندارم.» گفتم: «می‌خواهی برایت نقاشی بكشم؟»

خروس گفت: «امروز حوصله ندارم.»

من كمی فكر كردم و گفتم: «خوب حالا مثل تو آواز می‌خوانم.»

بعد گفتم: «قاقالی قوقو، قاقالی قوقو.»

خروس مرا نگاه كرد و زودی گفت: «چرا اشتباه می‌خوانی. بگو قوقولی قوقو، قوقولی قوقو.»

من خندیدم و گفتم: «آفرین به خروس خودم. امروز هم آواز خواندی.»

خروس هم خندید و به من گفت: «ای قاقالی قوقوی بازیگوش.»

 

 

برچسب ها: سرگرمی کودک، کوچولوها، داستان کودکان، داستان کوتاه کودک، قصه کوتاه کودک، داستانک کودک، داستانک قاقالی قوقو تعداد بازديد: 749 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این داستانک چیست؟

فیلم روز
تصویر روز