Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 12:25

19
اردیبهشت
بازی می کنی؟

بازی می کنی؟

من توی دفتر نقاشی‌ام يه كم آسمان كشيدم. بعد پايين صفحه يه كم چمن كشيدم. توی چمن يك خرگوش هم كشيدم. خرگوش كوچولو توی چمن می‌دويد. به طرف من آمد و گفت: «يه كم با من بازی می‌كنی؟»

داستان: فريبرز لرستانی «آشنا»؛ تصويرگر: ناهيد لشگری فرهادی

 

من توی دفتر نقاشی‌ام يه كم آسمان كشيدم.

بعد پايين صفحه يه كم چمن كشيدم. توی چمن يك خرگوش هم كشيدم.

خرگوش كوچولو توی چمن می‌دويد. به طرف من آمد و با خوشحالی گفت: «يه كم با من بازی می‌كنی؟»

من هم خوشحال شدم و گفتم: «بايد يه كم ديگر چمن بكشم تا جای من هم بشود.»

بعد تند تند يه كم چمن كشيدم و با خرگوش كوچولو توی چمن بازی كردم.

 

 

برچسب ها: داستان، آسمان، داستان آشنا، خرگوش كوچولو تعداد بازديد: 1019 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این داستانک چیست؟

فیلم روز
تصویر روز