Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 - 03:20

8
شهریور
كودكانی كه حاكم خانواده شده اند (2)

كودكانی كه حاكم خانواده شده اند (2)

بخش دوم- اگر زمانی در خانواده ‌ای، پدر كه از راه می‌‌رسید، بچه‌ها به گوشه ‌ای می‌‌خزیدند و سر و صدا‌ها قطع می‌شد و هر كدام باید به پدر زودتر سلام می‌‌گفتند و حق دراز كشیدن و پشت كردن به او را نداشتند.

 

محبت های افراطی خطرناك است

وی ادامه داد: این روزها مادرها، بیش از حد لازم دلواپس فرزندان خود هستند و بسیاری از والدین برای این كه محبت‌های افراطی خود به فرزندشان را توجیه كنند عنوان می‌كنند كه زمانه ما عوض شده است و بچه‌ها به مراقبت بیشتری نیاز دارند.خدابخشی ضمن بیان این مطلب كه این میزان محبت از سوی والدین لازم نیست و توجیهی ندارد، اظهار كرد: نتایج نشان داده است كه محبت بیش از حد به كودك اثر منفی دارد.

بچه ها خاص نیستند

این روانشناس بالینی با بیان این كه نظارت والدین بر اغلب فعالیت‌های بچه‌ها اعم از غذا خوردن و تماشای تلویزیون گرفته تا روابط با دوستان و ثبت نام در انواع كلاس‌های ورزشی، موسیقی، زبان انگلیسی بسیار زیاد شده است، گفت: یك دلیل آن این است كه امروز والدین بچه‌های خود را بسیار خاص و متفاوت می‌دانند و از آنها مراقبت‌های ویژه ای می‌كنند.

وی ادامه داد: این مراقبت‌ها به حدی افزایش یافته است كه پدرو مادر از سالن‌های ورزشی تا دبیرستان، دانشگاه، خدمت سربازی و حتی پیدا كردن شغل نیز به دنبال فرزندشان هستند تا او بتواند به مسیرش ادامه بدهد.دكتر خدابخشی با توضیح این مطلب كه محبت بیش از حد در نهایت به كنترل منجر می‌شود، گفت: در این صورت آزادی و استقلال از كودك سلب می‌شود.

به گفته این روانشناس بالینی، مادر امروز هم دلسوزی بیش از حد دارد و هم كنترل بیش از حد.وی ادامه داد: زمانی كه پدرومادر به كودك بیش از حد محبت می‌كنند، او مفهوم ارزش را از یاد می‌برد. تصور كنید كودك انواع و اقسام ماشین‌های اسباب بازی از نوع عالی را در اختیار دارد.

حال اگر یكی نفراز آشنایان یك ماشین اسباب بازی به او هدیه بدهد كه یك ماشین معمولی هم باشد، آن را به گوشه ای پرتاب می‌كند، زیرا از بازی كردن با این وسیله‌ها دیگر لذت نمی‌برد.خدابخشی با بیان این كه این گروه از والدین سعی می‌كنند مشكلات فرزندشان را خود حل كنند، اظهار كرد: این افراد زمانی كه بزرگ می‌شوند با مشكلات فراوانی دست به گریبان خواهند بود كه از این میان می‌توان به پایین آمدن اعتماد به نفس و توانایی در اداره خود اشاره كرد.

والدین چه كنند؟

وی تاكید كرد: پدر و مادر باید انرژی خود را بر روی استقلال و افزایش آستانه تحمل فرزند خود بگذارند. این روانشناس بالینی در ادامه به افزایش اضطراب والدین نیز اشاره كرد و گفت: والدینی كه مدام ارزش‌های خود را با موفقیت‌های فرزندانشان محك می‌زنند، احساس غمگینی بیشتری می‌كنند و تصویر منفی تری از خود در مقایسه با والدینی كه خود را درگیر این ارزیابی‌ها نمی‌كنند، دارند.وی افزود: در مشاهدات بالینی مشخص شده است كه این بچه‌ها والدین خود را اذیت می‌كنند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می‌دهند و حتی والدین خود را تهدید می‌كنند.

خدابخشی، پیدا كردن یك شخصیت خودشیفته در كودكانی كه بیش از حد تحت حمایت عاطفی قرار می‌گیرند را از دیگر جنبه‌های منفی این امر دانست و عنوان كرد: این بچه‌ها بسیار مغرور هستند، در حالی كه توانایی و بضاعت كمی‌دارند، اهمیت زیادی به خواسته‌های خود می‌دهند و بدون توجه به امكانات والدین در به دست آوردن اهداف خود سرسختی می‌كنند و زیاده خواه می‌شوند.

 چرا فرزند سالاری؟

وی ادامه داد: ترس از شكست خوردن و خطا كردن در وجود این كودك نهادینه می‌شود و هیچ گاه نمی‌آموزد چگونه باید برای زندگی كردن بر روی پاهای خودش بایستد.این روانشناس بالینی، اختلال در رشد شناختی و بلوغ عقلی را از جمله دیگر جنبه‌های منفی محبت بیش از حد دانست و اظهار كرد: این افراد در توانایی‌هایی نظیر گفت وگو و بیان نیازهایشان، حل مشكلات و تعامل با افراد دیگر دچار نارسایی هستند.

وی ادامه داد: این كودكان هیچ گاه فرصت كافی پیدا نمی‌كنند كه با فكر خود كاری را شروع كنند زیرا همیشه بر روی كارهایشان نظارت می‌شود و زمانی كه در بطن مشكلات قرار می‌گیرند به علت ترس از شكست عقب می‌كشند.این روانشناس بالینی، با بیان این كه اغلب این بچه‌ها همزمان با ورود به اجتماع، دستخوش انواع انحرافات می‌شوند، گفت: برخی از اینها به سمت استفاده از مواد مخدر متمایل می‌شوند. دیگر این كه این بچه‌ها با مظاهر قدرت چون معلم‌ها، مدیران خود، والدین و رییس خودشان نمی‌توانند سازگار شوند.

 كتك؛ بچه‌ها را كم ‌هوش می‌كند

اما درهر كشوری كه تنبیه بدنی كودكان بیشتر است به همان میزان هوش افراد در سطح ملی كاهش یافته است به عبارت بهتر، تنبیه و كتك، ساختار مغز را تغییر می‌دهد و پروسه‌‌های عصبی خاصی را مختل می‌كند. از نظر پژوهشگران تنبیه بدنی به كودك می‌آموزد كه زدن راهی برای حل مسائل است.

اگر كودك با تنبیه بزرگ شود، كمتر قدرت تصمیم ‌گیری و تشخیص درست از نادرست را می‌آموزد و حتی در غیاب والدین خود بیشتر به دروغ، حقه ‌بازی، تقلب و آزار بچه‌های كوچك‌ تر مبادرت می‌ورزد.

 اگر كودك با تنبیه بزرگ شود، كمتر قدرت تصمیم ‌گیری و تشخیص درست از نادرست را می‌آموزد و حتی در غیاب والدین خود بیشتر به دروغ، حقه ‌بازی، تقلب و آزار بچه‌های كوچك‌ تر مبادرت می‌ورزد.

روان ‌شناسان كودك برای برون‌ رفت از مشكلی كه این روزها آن را رفتار دو گانه و گاهی خشن والدین می‌‌نامند، توصیه می‌كنند:در رفتارتان ملایم و مهربان باشید، صدایتان را بلند نكنید، كودك صدای عادی و طبیعی را بهتر می‌شنود.در واكنش نسبت به رفتار اشتباه كودكتان، مكث كنید، اندكی صبر شما را از واكنش آنی باز می‌دارد؛ واكنشی كه آثار طولانی بر كودكتان دارد.

 

 

برای خواندن بخش اول- كودكانی كه حاكم خانواده شده اند- اینجا کلیک کنید.

 

برچسب ها: روانشناسی کودکان، هوش کودکان، محبت به کودکان، مراقبت از بچه ها، بچه های خاص، روانشناسی بالینی کودکان تعداد بازديد: 540 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز