شوخی کردم
دست انداختن کودک اگرچه ظاهراً شرایط را شاد میکند، ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث میشود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان پدر و مادر وظیفه دارید او را حمایت کنید، نهاینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید، هنگامی که کودک ناراحت است، شاد نباشید.
چـرا مثل... نـیستی؟
کودکان وقتی مقایسه میشوند احـسـاس میکـنـنـد در مرتبه پایینتری قرار گرفتهاند و این راه مناسبی برای وادار کردن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایینتر از دیگران حس کند، روحیه خود را میبازد و دست از فعالیت میکشد. شما باید نقاط ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را به اصلاح رفتارشان تشویق کنید.
ندو وگرنه میافتی!
با وجود تمام دقت و توجهی که در مراقبت از کودک به خرج میدهید، به کار بردن این نوع جملات باعث میشود او بیفتد؛ زیرا القا میکنید که منتظرید به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش میکند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: «قبل از دویدن از محکم بودن بند کفشهایت مطمئن شو». در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کردهاید، نه ناتوانی کودک.
چی بهت گفتم؟
چرا سؤالی را میپرسید که خودتان جوابش را میدانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد وقتی میپرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ او لبخندی موذیانه میزند و میگذرد. اگر از رفتار او ناراحت هستید، بگویید: «من متأسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم لباست را روی چوبلباسی آویزان کن».
به تو قول میدهم که...
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار میکند که «وعده داده نشدهاش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعدهها باعث میشوند توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود آید.
وقتی به کودک وعده داده میشود که او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب میآورد و فکر میکند که بر اساس آن تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیداخواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد!
از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعدهای ناخواسته میدهد (وعدهای که متعلق به خود او نیست)، در واقع چکی بانکی میکشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریبآمیز باشیم.
آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنهآمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک خود به شمار میآید. این پدر یا مادر جادوگری است که با بیان این واژهها، از ایجاد ارتباط مؤثر جلوگیری میکند و مانع از رابطهای مثبت بین خود و کودک میشود.
«آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟...» این پدر و مادرها شاید ندانند که سخنان طعنهآمیز و کنایهدار جملاتی هستند که موجب برخورد متقابل میشوند و با این اظهار نظرهای توهینآمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشههای خیالی انتقام، پر میسازند و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود و کودکشان میگردند.
برای خواندن بخش اول- منشور رفتار با كودك- اینجا کلیک کنید.