كودك شما نیاز به توجه دارد
كودك شما واقعاً قصد آزار خواهر یا برادر كوچكترش را ندارد؛ اما نیاز به توجه بیشتری از جانب شما دارد. او فكر میكند كه اگر شما را عصابی كند، بیشتر به او توجه خواهید كرد. محبت و توجه والدین یكی از نیازهای اساسی همه كودكان است و اهمیت این نیاز برای آنان به اندازه نیاز به آب و غذاست! كودكانی كه مورد بیتوجهی قرار میگیرند، حتی ممكن است دچار اختلالات رشدی (هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی) شوند.
آنها میخواهند همیشه مورد توجه ویژه پدر و مادرشان باشند و اگر كودك دیگری بیاید و این توجه را از آنها بگیرد، نسبت به او حسادت میكنند. كودكان نمیخواهند توجه و محبت پدر و مادر را با كسی تقسیم كنند. آنها محبت برابر را نمیخواهند، بلكه تمام محبت پدر و مادر را میخواهند. بنابراین وجود حسادت در بین كودكان تا حدود زیادی طبیعی است. شما باید تلاش كنید كه كودكتان متوجه علاقه بیقید و شرط شما به خودش شود.
او باید بداند كه شما هنوز هم او را درست به اندازه قبل دوست دارید و هیچگاه از دوست داشتن شما ذرهای كم نخواهد شد. قبل از ورود كودك جدید به خانواده، كودك بزرگتر شما مطلع میشود كه قرار است به زودی یك خواهر یا برادر كوچكتر وارد خانواده شود. شما به او بگویید كه این كودك جدید بسیار زیبا و سرگرمكننده است و بودن در كنار او بسیار لذتبخش و سرگرمكننده خواهد بود.
گوش كودك بزرگتر از این جملات پر میشود؛ اما با به دنیا آمدن نوزاد تعجب میكند كه آیا این بچه صورت قرمز كه شما از صبح تا شب به او توجه خاص میكنید، همان كودك سرگرمكنندهای است كه وعده آمدنش را داده بودید؟ او شروع به بازی كردن با بچه میكند؛ اما به شیوهای كه میداند! دستش را میكشد و به صورت و سرش مرتباً دست میزند و شما را عصبانی میكند. در رختخواب كوچك او دراز میكشد و شما داد میكشید كه آنجا جای تو نیست.
اسباببازیهایش را پرت میكند و شما داد میزنید كه نزدیك بود اسباب بازیها به سر و صورت كودك بخورد. بعد او را در آغوش میگیرید و از او میخواهید كه كمی بیشتر دقت و توجه كند. تمام این تناقضات او را گیج میكنند. نخستین هدف شما حمایت از فرزندتان است و دومین وظیفهتان آموزش برقراری ارتباط كودك بزرگتر با كوچكتر.
در واقع اگر بازی كردن با كودك جدید را به او بیاموزید و بر آن نظارت كنید، میتوانید به او اجازه دهید كه با فرزند كوچكتر بازی كند. با او حرف بزنید، راهنماییاش كنید، برخی چیزها را نشانش بدهید و او را تشویق كنید. تا زمانی كه از رسیدن به دومین هدفتان مطمئن نشدهاید، آنها را با هم تنها نگذارید. بله شاید این كار راحت نباشد، اما لازم است.
به كودك بزرگتر خود بیاموزید كه با انگشتانش به آرامی پشت نوزاد را لمس و نوازش كند و به او بگویید كه او چقدر با این كار احساس آرامش خواهد كرد. بعد به محض انجام اینكار كودك بزرگتر را تحسین كنید. به این ترتیب به او یاد میدهید كه از نظر جسمی با كودك كوچكتر به درستی رفتار كند.
شما بزرگترین معلم كودكتان هستید. او رفتارهای شما را با كودك تازه رسیده میبیند و همهچیز را از خودتان یاد میگیرد. وقتی كه رفتار مناسبی از كودك بزرگترتان در قبال كودك كوچكتر سر میزند، او را در آغوش بگیرید و ببوسید و به او بگویید كه چقدر به وجودش افتخار میكنید.
كودك خود را سرزنش نكنید. مثلاً مرتباً به او نگویید كه آرام باش، حرف نزن نینیخواب است یا اینكه الان نمیتوانم كنار تو باشم. بهتر است به او بگویید تا چند دقیقه دیگر پیش تو میآیم.
علاقه خود را به كودكتان بیش از پیش بروز دهید و از جمله «دوستت دارم» بیشتر استفاده كنید. بیشتر او را در آغوش بگیرید و به او بیاموزید كه چگونه كاری كند كه برای كودك تازه وارد سرگرم كننده باشد. كودكان را با هم مقایسه نكنید و عدالت را بین آنها رعایت نمایید. وقتی كه مادر مجبور است كودك كوچكتر را بغل كند، باید یكی از اطرافیان كودك بزرگتر را در آغوش بگیرد.
اگر والدین در برخورد با كودك واكنشهای حسادتآمیز او را تشدید و او را به شدت خشمگین كنند، اثرات منفی زیادی خواهد داشت. آنها نباید انتظار داشته باشند كه او هنگام حسادت هیچ واكنشی نشان ندهد و هیجان درونی خود را نادیده بگیرد. در این صورت به تدریج و به طور طبیعی ممكن است شیوههای دفاعی نامطلوبی برای مقابله با این موقعیتها در او شكل گیرد.
برای خواندن بخش اول- فرشتههای حسود و لجباز- اینجا کلیک کنید.