رکسانا خوشابی؛ كارشناس ارشد مشاوره
برده عادتها نباشید
اغلب ما وقتی با افرادی مواجه میشویم که مانند کسانی که اسیر و برده مواد مخدر یا قمار یا عاداتی از این دست هستند، به خود میگوییم: «عجب آدمهای بیارادهای! چرا که زندگی خودشان و اطرافیانشان را به نابودی میکشانند اما هیچ اقدامی نمیكنند، اما آیا خود ما میتوانیم یكی از عادتهای ناخوشایندمان را ترك كنیم بطوری كه دیگر سراغمان نیاید؛ بهتر بگویم، به طوری که به سراغش نرویم؟ واقعیت این است كه همین عادتهای به ظاهر بیاهمیت و بیضرری كه سالها با خودمان حمل میكنیم موانع بزرگی سر راه پیشرفت و موفقیت ما میشوند. ترك عادتها كار غیرممكنی نیست، بعضیها را راحتتر و بعضیها را سختتر میتوان كنار گذاشت، اما در هر حال شكست دادنیاند. بهتر است بعضی از این عادات را بهتر بشناسیم تا بتوانیم از میدان به درشان كنیم.
عادت منفی بافتن
این عادت مربوط به كسانی است كه گویی چشم و گوششان را فقط برای بد دیدن تنظیم كردهاند. آنها دائم درحال شكوه و شكایتند. از آفتاب شكایت دارند كه چرا زیادی داغ است و به باران لعنت میفرستند كه خیسشان میكند و... آنان فكر میكنند كه همه چیز و همه كس علیهشان است. آنان خوب بلدند كه چطور هر مسئله كوچكی را به یك تراژدی بزرگ تبدیل میكنند؛ شكست را به چشم مصیبت مینگرند و به جای این كه از اشتباهاتشان درس بگیرند، ناامید میشوند و البته به نظر میرسد كه هیچ گاه به جلو حركت نمیكنند زیرا همیشه میترسند كه از محدوده امن خود بیرون بیایند. افرادی که منفی باف هستند گاهی همین عادت را به فرزندان خود هم انتقال میدهند. فرزندان هم در مقابل شکست و غلبه بر شکست ناتوان بار میآیند. آنها یاد نمیگیرند چگونه مسائل خود را مرحله بندی و حل کنند و از هر چیزی فقط ابعاد منفیاش را میبینند.
عادت عمل پیش از فكر كردن
این گروه مطابق غریزه یا حسهای ناگهانیشان عمل میكنند. فقط به دنبال این هستند كه از زمان حال لذت ببرند و میگویند «چو فردا شود فكر فردا كنیم». نمیدانم چه كسی و در چه موقعیتی این حرف را زده ولی مطمئنم كه خیلی از كارها و تصمیمات بزرگ و كوچك زندگی به فكر كردن و برنامهریزی احتیاج دارند. آدمهایی كه این عادت را دارند، كمتر به فكر پیامد اعمال خود هستند. با مشاهده این روش پدر و مادرها؛ فرزندان هم بیمسئولیت و بـیفکر بـــار میآیند و شخصیتشان رشد نمیکند.
عادت زیاد حرف زدن و كم گوش دادن
حرف زدن برای دارندگان این عادت مثل نفس كشیدن است، حالا مهم نیست راجع به چه چیز باشد. این دسته میخواهند نقل مجلس باشند. بنابراین مدام حرف میزنند و حتی گاهی چاشنی دروغ و غلو را وارد حرفهای خود میكنند تا بیشتر مقبول بیفتند. آنها حتی از روی عادت سؤال میكنند و علاقهای به شنیدن جواب ندارند چون ذهنشان با هر ورودی مقابله میكند. در مقابل نصیحت دیگران هم، گوشهایشان بسته است زیرا بیش از آن مغرورند كه به اشتباهات خود اعتراف كنند. از نظر خودشان همیشه حق با آنهاست. اگر کودکان هم فقط یاد بگیرند حرف بزنند و گوشهای خود را در برابر راهنمایی ببندند نتیجه اش معلوم است.
عادت زود تسلیم شدن
شكست برای عدهای پلهای به سوی موفقیت است اما بعضیها عادت دارند با مشاهده اولین علائم ناكامی، قید همه چیز را بزنند و حتی خودشان موجبات شكست را فراهم كنند. ممكن است در ابتدا برای شروع كاری شور و هیجان داشته باشند ولی به سرعت علاقهشان را ازدست میدهند، بخصوص وقتی كه با اشتباه و مانع مواجه میشوند. بعد سراغ كار دیگری میروند و داستان تكرار میشود. آنها پشتكار لازم برای محقق ساختن رؤیاهایشان را ندارند و هر اتفاق كوچكی میتواند متوقفشان كند.
عادت تلف كردن وقت
هدر دهندههای وقت نمیدانند كار بعدیشان چیست؛ شاید چون هیچ كاری و برنامهای ندارند. آنها به خوردن، نوشیدن و تلویزیون تماشا كردن راضیاند یا اینكه در خوابند و در خیالات غوطه میخورند. در واقع رضایتی كاذب سراسر زندگیشان را فراگرفته است. البته اشكالی ندارد كه هر چند وقت یك بار به خود استراحت بدهیم اما با این نحوه زندگی هم نباید انتظار موفقیت و پیشرفت داشته باشیم. به کودکان خود برنامهریزی و تنظیم زمان و وقت را از همان ابتدا بیاموزیم.
عادت بد و زشت سعی در پایین كشیدن دیگران
این دسته، به آنهایی كه موفقاند حسادت میكنند. به جای این كه سخت تلاش كنند و بر هدف و رؤیای خود متمركز شوند، به هر حیلهای متوسل میشوند تا از شأن بقیه بكاهند و تخریبشان كنند و در آخر با لذتی پیروزمندانه به ماحصل كار خود نگاه میكنند. متاسفانه کودکان این عادت را خیلی زود از ما فرا میگیرند و حسود و بدخواه بار میآیند و تا آخر عمر از این ویژگی رنج میکشند.
عادت انتخاب آسانترین راه برای حل مشكلات
اگر دو راه برای انتخاب وجود داشته باشد، كدام را انتخاب میكنید؟ راه باریكتر با پاداش بیشتر، یا راه پهنتر با پاداش كمتر؟ خب آدمهای تنبلی كه میخواهند زود به نتیجه برسند و حوصله زحمت كشیدن ندارند قطعاً راه دوم را انتخاب میكنند. آنها نمیخواهند هیچ رنج و زحمتی بكشند، اما در عوض زندگی خوب هم میخواهند. رؤیای قشنگی است ولی زیادی رؤیایی است. هر چیزی كه بكاریم، همان را برداشت میكنیم. اگر به نتایج فوری و زودگذر بسنده نكنیم وضعمان خیلی بهتر از اینها میشود. این را فرزندانمان باید از همان ابتدا یاد بگیرند.