ركسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
در این مقاله سعی کردم از زبان كودكان، به والدین بگویم چه كارهایی در یك خانواده خوب و كارا، خط قرمز است و نباید آنها را انجام بدهند. كارهایی كه صرفا به سود فرزندان نیست بلكه برای رشد و شكوفایی خود آنها هم لازم است.
به فكر رشد خودتان هم باشید
مامان و بابای عزیزم، این درست نیست كه شما من و خواهر و برادرم را به كلاسهای آموزشی بفرستید ولی خودتان چیزی یاد نگیرید! ما باهوشیم و بسرعت با كامپیوتر، موبایل، تلویزیون و انواع دستگاههای جدید آشنا میشویم. بهسرعت میتوانیم موسیقی یاد بگیریم ، زبانهای مختلف را بیاموزیم و هزار تا چیز جدید یاد بگیریم. اما خود شما هم بهشدت احتیاج دارید كه رشد كنید و چیز یاد بگیرید و گرنه تعادل خانه ما مثل الاكلنگ به هم میخورد و متاسفانه ما همیشه بالای الاكلنگ میمانیم و شما آن پایین ! ما مرتبا چیز یاد میگیریم و شما حتی نمیتوانید دستگاههای ما را روشن كنید! به مرور ما به شما میخندیم چون حتی نمیتوانید اسم وسایل ما را درست تلفظ كنید، نمیتوانید بفهمید ما چه فیلمهایی دوست داریم و جدیدترین فیلمها و بازیهای مورد علاقه ما چه نام دارند؟ شما كمكم تبدیل میشوید به دستگاه پولساز یا خوراكساز یا شوینده یا.... دستگاههایی كه معاش ما و امكانات مورد نیاز یا حتی اضافه برای ما تهیه میكنند اما خودشان عقب نگه داشته میشوند. ما بزرگ میشویم و شما كوچك ! و این خیلی بد است.
ما باید زحمت بكشیم!
بابا و مامان عزیزم، ما بچهها برای چیزهایی كه به دست میآوریم باید زحمت بكشیم وگرنه قدر آنها را نمیدانیم و خیلی زود برایمان عادی و پیش پا افتاده میشوند. وقتی چیزی را دوست داریم كه گران قیمت است نباید بلافاصله آن را برایمان تهیه كنید. بگذارید مدتی منتظر بمانیم. از ما بخواهید كه برای رسیدن به چیزی كه دوست داریم زحمت بكشیم و كار كنیم. وگرنه ارزش آن را نخواهیم دانست. منظورم این نیست كه بگویید شاگرد اول شویم یا در فلان امتحان نمره خوبی بیاوریم تا آن چیز را برایمان بخرید، بلكه از ما كار بكشید. كارهایی كه زحمت داشته باشند. از ما بخواهید برای چیزی كه میخواهیم تلاش كنیم. وقتی چیزی مفت و راحت به دستمان میآید ما خیال میكنیم آن چیز با ارزش نیست و از آن مواظبت نمیكنیم. راحت میگذاریم خراب بشود. چون گمان میكنیم تهیه آن راحت است و دوباره آن را برایمان میخرید. برای خریدن یك چیز منت سر ما نگذارید، اما بگذارید با زحمت آن را بدست آوریم.
درس خواندن برای والدین!
مامان بابای عزیز، ما باید برای رشد خودمان درس بخوانیم نه برای شما ! شما باید كاری كنید تا ما به خاطر آینده خودمان، به خاطر پیشرفت خودمان در زندگی و این كه بتوانیم در آینده تحصیلات تخصصی و شغل خوبی داشته باشیم، درس بخوانیم. نه برای شما، نه برای این كه بین فامیل و دوست و آشنا محبوب شویم یا شما به ما افتخار كنید. شما باید به ما یاد بدهید كه اگر میخواهیم برای خودمان كسی شویم، و زندگی خوبی داشته باشیم باید در رشته مورد علاقهمان درس بخوانیم. باید استعداد خود را بشناسیم و علاقههای خود را پیدا كنیم و در مسیر درست حركت كنیم. ما نباید به خاطر جایزه و پاداش درس بخوانیم. بلكه باید به ما یاد بدهید كه آدمهای متخصص بار بیاییم. ما را تشویق كنید كه لااقل در یك فن یا هنر، متمركز و تخصصی و لیزری بالا برویم. ما را بیكاره و تنبل بار نیاورید. چون اگر تنبل بار بیاییم، این ویژگی تا آخر عمر با ما میماند.
هدف داشته باشید
پدر مادر عزیزم، بهترین خاطره ما از شما زمانی است كه شما در زندگی یك هدف را دنبال میكردید و برای رسیدن به هدف شخصی خودتان زحمت میكشیدید و لذت میبردید. اگر شما برای خودتان هدف داشته باشید ما هم یاد میگیریم كه در زندگیمان هدف داشته باشیم. اگر شما برای رسیدن به هدف خودتان تلاش كنید ما هم یاد میگیریم كه تلاش كنیم و اگر شما از این كه برای قصد و هدفتان تلاش میكنید لذت ببرید، ما هم یاد میگیریم كه از تلاش كردن لذت ببریم. هر كاری ما از شما ببینیم همان را یاد میگیریم و اگر نبینیم و فقط بشنویم چیزی یاد نمیگیریم. برای همین هم وقتی مادر و پدرها خودشان دروغ میگویند بچههایشان هم دروغ میگویند، حتی اگر روزی صد بار به آنها گفته شود كه دروغ نگویید! و اگر پدر و مادرها به هم توهین كنند ما بچهها هم یاد میگیریم توهین كنیم. بنابراین اگر میخواهید ما در زندگیمان هدف داشته باشیم خود شما هم باید هدف داشته باشید.
محبت، نه فقط امكانات
مامان و بابای عزیز، بهترین خاطرات ما از شما مربوط به زمانهایی است كه به ما محبت كردهاید. زمانهایی كه ما را درك كردهاید. به ما آرامش دادهاید. ما را نوازش كردهاید و با یك لبخند زیبا یك نگاه عمیق و ماندگار به چشمان ما كردهاید، نه زمانهایی كه برایمان فقط غذاهای خیلی خوشمزه پختهاید، نه زمانی كه ما را تحقیر كرده اما به شهر بازی یا پارك بردهاید، نه زمانی كه یك لباس گران قیمت برایمان خریدهاید. ما همه این امكانات را دوست داریم اما بیشتر از همه اینها محبت شما را دوست داریم. دوست داریم شما اگر كار اشتباهی كردیم با محبت و جدی به ما گوشزد كنید.
با هم دعوا نكنید!
مامان بابای عزیز، اگر با هم اختلاف دارید، اگر مشكل دارید و اگر همدیگر را درك نمیكنید هیچ فایدهای ندارد كه مدام جلوی ما دعوا كنید. ما میفهمیم و از دست شما ناراحتیم كه چرا مشكلاتتان را حل نمیكنید. چرا زندگی ما را اندوهناك میكنید؟ چرا پیش متخصص نمیروید؟ چرا به خاطر خانوادههایتان همسر خود را قربانی میكنید؟ چرا روی باورهای غلط خود تعصب دارید ؟ و خیلی چراهای دیگر... اگر همدیگر را دوست نداشتید چرا ازدواج كردید؟ و چرا با فكر كردن و مشورت كردن مشكلاتتان را حل نمیكنید؟ دعوا كردن فایدهای ندارد. مسائلتان را حل كنید.
ما گاهی میترسیم
بابا مامان عزیز، ما گاهی اوقات میترسیم. ترسهای ما را جدی بگیرید. به ما نگویید كه نباید بترسیم. نگویید تو شجاع هستی و نباید بترسی. نگویید اصلا از تو انتظار نداشتیم كه بترسی! چون با این حرفها باز هم ما میترسیم و ترسمان بر طرف نمیشود. فقط میترسیم ترسمان را ابراز كنیم و موضوع بدتر میشود. یعنی ترسمان عمیقتر میشود. اگر متوجه میشوید كه اضطراب داریم یا میترسیم اول بفهمید علت ترس ما چیست؟ گاهی ما از سایهها میترسیم. ما در سایهها، در ابرها و حتی در تركهای دیوار، تصاویر عجیب و غریب میبینیم. راه و روش غلبه عملی بر آن ترسها را به ما یاد بدهید. اگر از امتحان میترسیم شاید از نمره بد میترسیم. پس به ما یاد بدهید كه نمره بد و خوب مطرح نیست بلكه چیزی كه مطرح است یاد گرفتن است. همین طور هم ترسهای دیگر. هر ترسی علتی دارد. هر ترسی قابل رفع است. راه رفع ترس را به ما نشان دهید.
مامان و بابای مهربان، ما از شما ممنونیم. شما همیشه به فكر ما هستید. اما سعی كنید تعادل و توازن را مراعات كنید. هم به فكر ما باشید و هم به فكر خودتان. ما را تنبل و خودخواه و بیكاره بار نیاورید و در عین حال فشار بیش از حد هم بر ما نیاورید. مرسی از شما. مرسی از خدای مهربان.