تحریریه ماهنامه کودک سالم
پنهان كردن بحثها و مشاجرات
این بخش، سختترین و در عین حال مهمترین بخش است. هیچگاه در حضور كودك تان به همسر سابق خود فحش و ناسزا نگویید. نمیتوانید تصورش را بكنید كه كودكان چه توانایی در جذب اینگونه بدگوئیها دارند. چنین وضعیتی كودك را در یك موقعیت بسیار سخت قرار میدهد. او حق دارد كه به طور برابر و یكسان از اتفاقات خانوادگیاش مطلع شود. شما وظیفه ندارید كه رفتارهای همسر سابق خود را به فرزندتان توضیح دهید اما وقتی كه او سوالی در این باره از شما میپرسد باید بیطرفانه به او پاسخ دهید؛ حتی اگر این كار برایتان دشوار باشد. هرگز از كودك خود برای رد و بدل كردن پیغامها استفاده نكنید، به خصوص وقتی كه كارتان به دشمنی كشیده شده است. اگر وسوسه شدید كه این كار را انجام دهید، باز هم از كودكتان برای پیامرسانی استفاده نكنید. هر چند كه لازم است از بسیاری مسائل مطلع شوید، مثلاً بدانید كه وقتی فرزندتان نزد همسر سابقتان بوده چه اتفاقاتی برایش پیش آمده است و بسیاری چیزهای دیگر؛ كودكان از قرار گرفتن در چنین موقعیتی بیزارند. آنها هرگز نمیخواهند نقش جاسوس را ایفا كنند. ارتباط برقرار كردن به طور مستقیم و صحبت در مورد مسائل مهم، برنامهریزی برای برخی ملاقاتها، اهمیت به سلامت كودكان و مشكلات و مسائل مربوط به مدرسه، بسیار مثمرثمرتر از آن است كه از كودك خود به عنوان پیامرسان استفاده كنید.
احساساتش را كنترل كند
راجع به طلاق با کودک حرف بزنید. وقتی كه كودك بزرگتر میشود و به بلوغ بیشتری میرسد، نگرانیهایش از طلاق والدین بیشتر میشود و به چیزهایی فكر میكند كه قبلاً فكر نمیكرد. همیشه فرصت حرف زدن را به او بدهید و بگذارید هر آنچه كه در سر دارد، برای شما بازگو كند؛ حتی اگر به نظر تلخ باشد. اگر خودتان بسیار غمگین و افسرده هستید، از یكی از نزدیكانتان بخواهید اینكار را انجام دهد. بسیار طبیعی است كه كودك شما احساسات متفاوتی راجع به طلاق داشته باشد. مثلاً ممكن است احساس گناه كرده و فكر كند كه این مشكلات به خاطر او به وجود آمده است.
طلاق برای همه سخت است
شاید گفتن این حرف ساده باشد؛ اما برای زن و شوهری كه تصمیم گرفتهاند از هم جدا شوند، طلاق كار بسیار دشواری است. وقتی كه یكی از طرفین بخواهد خانواده را ترك كند، احساسات سایر افراد خانواده بیشتر جریحهدار میشود با آنكه جدایی بین زن و شوهر اتفاق میافتد ولی تبعات آن كودكان را نیز به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین وظیفه فردی كه خانوادهاش را ترك میكند این است كه حتی بعد از طلاق نیز مسئولیت مراقبت از فرزندان را رها نكند و نسبت به این موضوع بیاهمیت نباشد. طلاق اگر همهچیز را تغییر بدهد، یك چیز را هیچگاه تغییر نخواهد داد و آن اینكه پدر و مادر همیشه پدر و مادر هستند و طلاق باعث ساقط شدن هرگونه مسئولیت از آنها نمیشود.
استرسها را كاهش دهید
حمایت دوستان، نزدیكان و اطرافیان خود را جلب كنید و دست یاری آنها را رد نكنید. هر چقدر هم موضوع طلاق و جدایی روحیه شما را خراب كرده است، سعی كنید اطرافیان خود را حفظ كنید تا در مواقع نیاز به شما كمك كنند. كودكان بعد از طلاق نیز به داشتن روابط سالم با دیگران نیاز دارند. حتی در بهترین حالت جدایی و طلاق، باز هم تحمل این واقعه دردناك برای تمام افراد خانواده دشوار است و شما وظیفه دارید از فشار و استرسهای خانوادگی بكاهید.
كودكان دلیل طلاق نیستند
طلاق دلایل بسیاری دارد. وقتی كه مشكلات زیاد میشوند، وقتی كه هیچچیز سر جای خودش نیست، وقتی كه خشونتها زیاد میشوند و اختلافات اوج میگیرند، وقتی كه زن و مرد دیگر نمیتوانند یكدیگر را تحمل كنند و هزاران دلیل دیگر دست به دست هم میدهند تا به این نتیجه برسند كه دیگر بس است و این راه را نمیتوانند ادامه دهند. اما دلیل آن هر چه كه باشد، مسلماً كودكان دلیل طلاق نیستند؛ حتی اگر خودشان این احساس را داشته باشند كه دلیل جدایی پدر و مادرشان هستند. آنها دچار عذاب وجدان میشوند كه اگر بهتر رفتار میكردند، اگر نمرههای بهتری میگرفتند، اگر درخانه بچه خوبی بودند و ... هیچگاه اوضاع اینطور نمیشد و پدر و مادرشان از هم جدا نمیشدند. اما این مسأله حقیقت ندارد؛ زیرا طلاق فقط بین مامان و بابا است. در واقع كودكان نه منشأ طلاق هستند و نه نقشی در بازگشت مجدد پدر و مادر به زندگی دارند. برخی از كودكان در چنین مواقعی شروع به سركشی كرده و آنقدر مشكل ایجاد میكنند تا پدر و مادرشان را به فكر رجوع بیندازند یا برعكس، سعی میكنند بیش از اندازه خوب باشند تا شاید خوب بودن آنها پدر و مادرشان را از ادامه این راه منصرف كند. اما مشكل پدر و مادرها با اینكارها حل نمیشود. پس آنها باید فقط خودشان باشند و حرفهایشان را به والدینشان بگویند.
واكنش كودكان در برابر طلاق
همانطور كه گفتیم، كودكان در چنین مواقعی واكنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. وقتی كه كودك از طلاق احساس ترس، نگرانی و غم میكند، میخواهد بداند كه با این تغییر بزرگ قرار است از این به بعد چگونه زندگی كند. احتمالاً سوالهایی از پدر و مادر خواهد كرد؛ مثل: من باید با چه كسی زندگی كنم؟ باید در كدام مدرسه درس بخوانم؟ تعطیلات را با چه كسی خواهم بود؟ چطور باید دوستانم را ببینم؟ و ... گاهی اوقات صادق بودن بسیار دشوار است. در چنین مواقعی باید آنچه را كه لازم است به كودك گفت و كاری كرد كه او احساس گناه نكند. آنها وقتی احساس راحتی و آرامش میكنند كه همهچیز برایشان مثل گذشته باشد. قرار گرفتن در شرایط جدید، ترسهایی را برایشان به وجود میآورد. بعد از طلاق، تغییرات زیادی در زندگی افراد خانواده ایجاد میشود. مادری كه قبلاً مجبور نبود خارج از خانه كار كند، حالا دیگر به خاطر مخارج زندگی مجبور است به دنبال كار باشد.
تحمل معضل طلاق برای والدین و كودكان
اگر آرامش خود را حفظ كنید، مواجهه با مسأله طلاق آسانتر میشود. جنگ و نزاع پدر و مادر و اختلافات شدید، اوضاع را برای كودكان غیرقابل تحملتر میكند و آنها سختتر شرایط جدید را میپذیرند. كودكان در چنین شرایطی باید احساس آزادی و رهایی داشته باشند و والدین نباید آنها را درگیر اختلافات خود كنند. حرف زدن یكی از والدین با كودك یا ارتباط برقرار كردن بیشتر كودك با یكی از آنها نباید باعث حسادت و خشم طرف دیگر شود. رفت و آمد در دو خانه، برای كودك دشوار خواهد بود؛ بهخصوص اگر والدین فاصله مسافتی زیادی با یكدیگر داشته باشند. در چنین مواقعی فاصلهها باعث میشود والدین از فرزندان خود دورتر شوند؛ ولی با یك پیامك یا ایمیل ساده هم میتوانید جویای احوالات آنها باشید. گاهی اوقات لازم است پدر و مادر هر دو در كنار هم حضور داشته باشند. مثلاً فرزندتان انتظار دارد در مسابقه ورزشی مهمی كه پیشرو دارد، حضور شما را حس كند؛ چرا كه او حمایت هردوی شما را میخواهد. در این مواقع بهتر است این كار را انجام دهید. اكثر نوجوانانی كه والدینشان از هم جدا شدهاند، نگران آینده خود هستند. آنها میترسند كه موضوع طلاق، آیندهشان را به خطر بیندازد. بهترین كار این است كه نوجوان راجع به تمام نگرانیهایش حرف بزند و هر چیزی كه ذهنش را مشغول كرده به پدر و مادر خود بگوید، زیرا كه برای هر مشكلی راه حلی وجود دارد و نهایتاً میتوان از مشاور خانواده نیز كمك گرفت.