Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 7 آذر 1403 - 01:43

25
مهر
اتـاق مـشاوره

اتـاق مـشاوره

دختری 7 ساله دارم که خیلی بازیگوش است و در نوشتن تکالیف مدرسه کمی...

اتـاق مـشاوره

 

 

دختری 7 ساله دارم که خیلی بازیگوش است و در نوشتن تکالیف مدرسه کمی بازیگوش است و همین طور در نوشتن دیکته مانندآن چیزی را که می شنود، نمی‌نویسد مثلا با را ،دا می نویسد این مسئله ما را نگران کرده است چگونه باید با فرزندم برخورد کنم؟

برای كودكی در این سن، كمی بازیگوشی در انجام تكالیف مدرسه طبیعی است. توصیه‌های عمومی در این زمینه عبارتنداز این كه:

 به كودك خود نشان دهید كه از نظر شما مدرسه رفتن و انجام تكالیف مدرسه كار مهم و با ارزشی است و اهمیت زیادی برای مدرسه و تكالیف او قائل هستید. سعی كنید تا جایی كه می‌توانید انجام تكالیف، به موقع از خواب بیدار شدن، آماده شدن و لباس پوشیدن و كارهایی از این قبیل را كه او برای رفتن به مدرسه انجام می‌دهد با تشویق و گاه با جایزه همراه كنید. جایزه می‌تواند كلامی باشد.

 به كودكتان برای انجام بموقع و با دقت تكالیفش امتیاز بدهید. در شروع كار نیاز به صرف انرژی بیشتر برای راه افتادن او در تكالیف دارید.

 برای انجام تكالیف، برای دخترتان برنامه تنظیم كنید. مكان مخصوصی كه ساكت و دارای نور كافی باشد برای انجام تكلیف در نظر بگیرید. برنامه را طوری تنظیم كنید كه بتواند برنامه‌های تلویزیونی كودك و برنامه مورد علاقه خود را ببیند. همچنین زمانی برای بازی در وسط انجام تكالیف در نظر بگیرید. او را عادت دهید كه به طور منظم برنامه را دنبال كند. مشكل بسیاری از مادرها این است كه نمی‌توانند برنامه‌های عادی خود را كه قبل از سن مدرسه رفتن فرزندشان داشته‌اند متوقف كنند و از كودك خود توقع دارند كه با وجود آن برنامه‌ها، تكالیف خود را انجام بدهد و این كار برای كودك آنها كاری دشوار است.

توجه داشته باشید كه مراجعه شما به روانشناس كودك الزامی است. چون این امكان وجود دارد كه كودك شما بیش فعال باشد (نه فقط بازیگوش). در این صورت فشار بیش از حد شما به انجام تكالیف نتیجه‌ای جز یاس و ناامیدی شما و فرزندتان نخواهد داشت. در حالی كه روانشناس به راحتی می‌تواند به شما كمك كند.

برای تشخیص مشكل فرزندتان در دیكته نیز مداخله روانشناس ضروری است. روانشناس كودك با روش‌هایی كه بلد است به كودك شما دیكته می‌گوید و مشكل اصلی او را كشف می‌كند و روش درست برای حل این مشكل را در اختیار می‌گذارد. چون تعداد مشكلاتی كه ممكن است هر كودك در نوشتن دیكته داشته باشد متعدد و متفاوت است ارائه راه حل مكتوب ممكن نیست و حتما باید كودك شما تحت نظر روانشناس كودك درست دیكته نوشتن را بیاموزد. همچنین دستورالعمل‌های لازم را روانشناس كودك به مادر و پدر‌ها می‌دهد.

 

 

آقایی 38 ساله و کارمند هستم، و حدود 5 سال است ازدواج کرده‌ام. همسرم 31 ساله است و دارای یک فرزند چهارساله هستیم. متأسفانه اکثر وقت همسر من، صرف رسیدگی به پوست، مو، اندام و کلاً زیبایی بیشتر می‌شود که هم از نظر هزینه هم از نظر زمان پرداختن بیش از اندازه و هم از نظر عقیدتی، موجب ناراحتی و آزار بنده شده است و هر قدر اعتراض می‌کنم، تأثیری ندارد و هنوزموفق نشده‌ام نظرایشان را در این زمینه تغییر بدهم.

این که همسر شما، تنها به یک بعد از زندگی بپردازدو تنها یک موضوع را در زندگی مد نظر قرار دهد، واقعاً مطلوب نیست اما قبل از حکم دادن درباره آن، لازم است موارد زیر را در نظر داشته باشید. اول این که آیا رسیدگی و توجه زیاد خانم شما به زیبایی، واقعاً باعث شده که به سایر امور زندگی، از جمله نیازهای شما و فرزندتان بی‌توجه باشد؟ اگر بله، در این صورت می‌توانید بدون اشاره به زمان زیادی که خانم‌تان صرف زیبایی خود می‌کند، به‌طور جدی ولی آرام نیازهای خود را به ایشان یادآوری کنید و بخواهید به آنها توجه کند و وقت بگذارد و سپس به کارهای دیگر (بدون اشاره به موارد زیبایی) برسد، حتی در صورت بیتوجهی، باز هم خواسته‌هایتان را تکرار کرده یا به صورت مکتوب، به او یادآوری نمایید. دوم این که، ممکن است تمایل بیش از حد همسرتان به آراستن خود، از اعتماد به نفس پایین ناشی شود و بدین وسیله بخواهد در ذهن خود، به حد قابل قبول‌تری برسد.

در این صورت، این نیاز، برای او یک نیاز پیش پا افتاده و صرفاً به خاطر تمایل به بهتر جلوه کردن نیست، بلکه نیازی اساسی و حیاتی است که نمی‌تواند آن را به راحتی کنار بگذارد. در این صورت با طرح آرام و منصفانه (بدون تحقیر یا زیر سؤال بردن) این موضوع با ایشان می‌توانید روش‌های بالا بردن اعتماد به نفس (مانند پرداختن به کاری که در آن توانمند و با استعداد است، مراجعه به روانشناس و ...) را با او در میان بگذارید.

سوم این که رسیدگی به زیبایی، در نفس خود، کار بدی نیست، اما اگر هزینه مالی و زمانی آن زیاد شود به اقتصاد خانواده لطمه می‌زند. در این صورت می‌توانید به طور دوستانه، سقف ماهانه مشخصی را برای این کار با کمک همسرتان، به طور واقع‌بینانه معین کنید و با توافق با همسرتان، دیگر بیش از آن را پرداخت نکنید. چهارم این که، سعی کنید زمان و هزینه واقعی این کار همسرتان را یکی دو بار، با جزئیات محاسبه کنید. شاید آنقدرها هم که شما به نظرتان آمده، زیاد نباشد، منتها شما در گذشته و در خانواده خود، عادت به چنین اموری نداشته‌اید و یا خود شما هم نیاز به توجه بیشتری از جانب همسرتان دارید و چون نمی‌توانید توقع و انتظار خود را به روشنی طرح کنید، بدین وسیله دارید به طور غیرمستقیم، نیاز خود را مطرح می‌کنید. نیازی که مجزا از موضوع زیبایی همسرتان است. بنابراین جا دارد شما هم نیازهای خود را مرور کنید و با کسب شناخت بیشتر از خود به طور مستقیم، نیاز خود را مطرح کنید و نتیجه بگیرید. پنجم این که، مهارت‌های کلامی خود را در تمجید و تعریف از همسرتان افزایش دهید، شاید او تلاش می‌کند خود را در نظر شما زیباتر کند و چون شما بازخورد مناسب نشان نمی‌دهید، او همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. و یک کلمه هم با خانم شما: رسیدگی به زیبایی خود، کار خوبی است اماحدواندازه دارد. 

ای کاش شما سایر توانمندی‌ها و استعدادهای خود را هم کشف کرده و به آنها رسیدگی کنید و آنها را شکوفا سازید. زندگی را یک بعدی بینید و اگر دوستان و اطرافیان شما، زیاد از حد، شما را به سمت زیباتر شدن سوق می‌دهند، شما گول نخورید و آن‌ها را به امور مفیدتر و ضروری‌تری تشویق کنید.

 

 

تفاوت سنی در یک ازدواج تا چه اندازه اهمیت دارد (8 یا 9سال)؟ لازمة یک زندگی پاک و سالم چیست؟ چطور می‌توانیم بیشتر یکدیگر را بشناسیم؟ به نظر شما رابطه دوستی تا چه اندازه درست است؟

چون تعدادی از خوانندگان نشریه نیز سؤالات مشابهی در این زمینه‌ها داشته‌اند با پاسخ دادن به سؤال‌های فوق، پاسخ سایر دوستان را هم ارائه می‌کنم: تفاوت سنی در ازدواج، تابع فرمان خاصی نیست، اگرچه در برخی متون نه چندان علمی‌حتی برای آن فرمول هم ارائه شده است، اما به نظر من بهتر است نسبت به این فرمول‌ها بی‌‌اعتنا باشید و در عوض به هم‌خوانی و هماهنگی با طرف مقابل دقت کنید. اکثر فرمول‌هایی که در مورد سن، مسائل ظاهری مثل چهره، قد و اندام و حتی میزان تحصیل دو طرف و... بیان می‌شود سعی دارند در نهایت دو نفر را جفت و جور کنند که تناسب بیشتری با همدیگر دارند و البته این هدف، هدف خوب و خیرخواهانه‌ای است، اما باید توجه داشت عوامل مؤثر در تناسب افراد، بیشتر درونی است تا بیرونی. ممکن است بین دو نفر هم‌سن، درک متقابل و شباهت‌های روانی و ارتباط عمیق وجود داشته باشد، ممکن است دو نفر که 15 سال تفاوت سنی دارند نیز از این درک و شباهت و روان بودن برخوردار باشند، این احتمال هم وجود دارد که کسانی که به ظاهر تفاوت سنی معقول و مناسبی از نظر اجتماع و خانواده‌ها دارند، هیچ هماهنگی و تناسبی نداشته باشد. بنابراین به جای توجه بیش از اندازه به سن و سال، بهتر است به این عوامل توجه کنید:

آیا قدرت درک همدیگر را دارید؟

آیا می‌توانید خودتان را به جای همدیگر بگذارید و از نگاه همدیگر به دنیا نگاه کنید؟

آیا تمایلات، علائق و تنفرات شما به همدیگر شباهت دارد؟ آیا هدف مشترکی را در زندگی دنبال می‌کنید؟...

اگر پاسختان به این سؤالات، مثبت است باید بگویم از هم‌خوانی نسبی برخوردارید، و سن و سال چندان اهمیتی ندارد.

اما بد نیست اشاره‌ای هم داشته باشم که چرا در اکثر فرهنگ‌ها، بزرگ‌تر بودن آقایان از خانم‌ها توصیه شده است. چون در بیشتر فرهنگ‌ها خانواده یک واحد بنیادی اجتماع تلقی می‌شود که در درون خود، یک سیستم کوچک به حساب می‌آید و هر سیستمی ‌بهتراست مدیر و اداره کننده داشته باشد، نقش اداره کننده بیرونی معمولاً به مردها واگذار می‌شود. یعنی این مرد است که باید با تأمین مخارج و هزینه‌ها و اداره کلیات سیستم، آنرا از جایگاه فعلی به جایگاه هدف برساند و به همین دلیل داشتن تجربه کافی، مهارت و درایت، لازمة این حرکت به سمت هدف و رسیدن به مقصد شناخته می‌شده است.

در این حالت مدیر مرد است و ایجاب می‌كرده وظایف سایرین را هم مشخص كند و از سن بالاتری نسبت به بقیه برخوردار باشد تا اطاعت از او با سهولت بیشتری انجام شود و در ضمن، خود او نیز به مهارت و تجربه و درایت لازم رسیده باشد. از طرفی در گذشته که یکی از وظایف مهم خانم‌ها، فرزندآوری بوده، کمتر بودن سن زن، فرصت بیشتری را فراهم می‌کرده که فرزندان بیشتری به دنیا بیاورند. در حال حاضر چنین نقش‌هایی برای زن ومرد نیز دیگر کارایی ندارد. به همین دلیل میزان سن، بیشتر جنبه سلیقه‌ای به خود گرفته تا این که یک اصل محرز و مسلم تلقی شود. به هر حال تأکید می‌کنم آنچه مهم است هماهنگی میان دو نفر است، نه میزان سن آنها. این هماهنگی در نقشی که دو طرف برای خود و طرف مقابل در زندگی مشترک قائلند نیز اثر گذاشته و به طور ضمنی، تفاوت سنی را هم تعیین می‌کند.

 

چطور می‌توانیم یکدیگر را بشناسیم؟

باید بگویم با معاشرت‌های کنترل شده و هدفمند. منظور از کنترل شده این است که از ابتدا حد و مرز و میزان معاشرت با توافق دو طرف تعیین شود و مشخص باشد و منظور از هدفمند این است که هدف از این معاشرت، از همان اول برای دو طرف، کاملاً  معین باشد. پس برای شناخت همدیگر، طرح داشته باشید، به عمل یکدیگر توجه کنید نه به حرف و شعار. تمایلات و تنفرات همدیگر را بشناسید، ببینید گذشته و سابقه طرف مقابل چه بوده و طرحش برای آینده و هدفش در زندگی چیست و چقدر با شما هم‌خوانی دارد؟ ببینید قدرت درک همدیگر و توجه به علائق یکدیگر را دارید یا خیر. متأسفانه اکثر ما در ابتدای شکل‌گیری رابطه، اصلاً حواسمان نیست که با چه هدفی داریم وارد یک رابطه می‌شویم.

حتماً از ابتدا هدف رابطه را مشخص کنید. اگر هدفتان ازدواج است، این هدف باید برای طرفین، مشترک باشد، اگر هدف یکی از دو طرف ازدواج و هدف طرف مقابل دوستی باشد به هیچ توافقی نخواهید رسید.

هدف‌تان مشترک باشد، مثلاً هر دو بخواهید برای ازدواج، همدیگر را بشناسید، باید اول تا حدودی خودتان را شناخته باشید، بدانید به چه دلیلی می‌خواهید ازدواج کنید و معیارهایتان برای ازدواج چیست؟ بدین ترتیب در طرف مقابل به دنبال معیارهای محوری و اصلی خود خواهید گشت و بیهوده و بلاتکلیف، از این شاخه به آن شاخه نخواهید پرید. با خودتان صادق باشید و صرفاً برای وقت‌گذرانی و خوش‌گذرانی وارد رابطه نشوید، چون علاوه بر اتلاف وقت و انرژی، دچار تبعات رابطه با کسی که شناختی از او نداشته‌اید، خواهید شد. بعد از مشخص شدن هدف و معیارها، کنترل میزان، کمیت و کیفیت رابطه را حتماً در دست بگیرید. بهترین حالت معاشرت و دوستی هدفمند، این حالت است که زیر نظر خانواده‌ها انجام شود، یعنی خانواده‌های طرفین، کاملاً در جریان میزان، هدف و زمان دیدارها و معاشرت‌ها باشند. چنین کنترلی، رسیدن شما به هدف، یعنی شناخت دقیق‌تر طرف مقابل را تسریع و تسهیل خواهد کرد. در شبانه روز هشت، نه ساعت تلفن زدن، پیامك فرستادن، چت کردن یا بیرون رفتن، کمکی به شناخت طرف مقابل نخواهد کرد.

این کار فقط اتلاف وقت و انرژی و امکانات است و بیشتر این جنبه را دارد که داریم بر خلاء عاطفی یا کمبودهای روانی ناشناخته خود، سرپوش می‌گذاریم. اگر در خود نیاز به این حجم از معاشرت را احساس می‌کنید بهتر است کمی‌ با خود صادق‌تر باشید و در پی درمان خود برآیید. تجربه کاری من با تعداد زیادی از جوانان نشان می‌دهد که دوستی هم، تنها زمانی می‌تواند درست باشد که از همان دو اصل گفته شده تبعیت نماید. یعنی هدفمند و کنترل شده باشد. اگر بخواهیم تحلیلی بر دوستی‌های بی هدف و بدون کنترل داشته باشیم، باید بگویم اکثراً از نوعی اختلال و ناهنجاری نشأت می‌گیرند و سالم نیستند.

هر کار دیگری هم همین طور است، اگر بی‌هدف و بی‌کنترل غذا بخورید، ورزش کنید، بخوابید، رانندگی کنید یا...با مشکل مواجه خواهید شد. منتها ضرر و زیان روابط بی‌هدف و بی‌کنترل نه تنها به خود شما که به طرف مقابل و خانواده‌ها هم خواهد رسید. هدف از دوستی را مشخص کنید، اگر هدف وقت‌گذرانی، خوش‌گذرانی، فرار از تنهایی، پیروی از مد، صرفاٌ یک تجربه بی‌هدف و نظایر اینها باشد، تبعات و پیامدهای منفی آن را مد نظر داشته باشید. تبعاتی مانند آسیب‌های عاطفی، بدبینی و بدگمانی، بی‌اعتمادی، از دست دادن وقت و انرژی و حتی پول و امکانات مالی، بی‌اعتباری، کاهش اعتماد به نفس و حتی برخی آسیب‌های غیر قابل جبران روحی و روانی.

 

 لازمه یک زندگی پاک و سالم چیست؟

 اگر بخواهم ساده بگویم لازمه یک زندگی پاک و سالم، داشتن هدفی پاک و سالم و راهی پاک و سالم برای رسیدن به آن هدف است. هدفی که با استعداد، علاقه و کشش فردی و فطرت انسانی‌مان همخوانی داشته باشد و بتوانیم نسبت به آن وفادار بمانیم. اسباب شکوفایی و بالندگی‌مان در زندگی را فراهم کند. هر رابطه و ازدواجی هم باید طوری باشد که بتواند رسیدن به این هدف را تسهیل کند و با آن هماهنگی داشته باشد. از بین همه راه‌های رسیدن به هدف نیز راهی بهتر است که با توان و تمایلات ما همخوانی بیشتری داشته، و از همه مهم‌تر این که بر مبنای راستی و درستی و خداپسندانه باشد.

 

 

 

برچسب ها: زندگی آنلاین، اتـاق مـشاوره تعداد بازديد: 1081 تعداد نظرات: 0

نظر شما بعد از تایید درج خواهد شد

فیلم روز
تصویر روز