مراقبت كنيد اما به اندازه!
همه ما میخواهیم كه در هر موقعیت از فرزندانمان محافظت كنیم، ولی گاه در این كار زیادهروی میكنیم. فرزندان ما نیاز به كمی فضا دارند. آنها نمیخواهند برای همه جنبههای زندگیشان ما برنامهریزی كنیم. آنها نمیخواهند كه همیشه برای همه چیز از ما جواب مثبت بشنوند، زیرا بعضی اوقات لازم است كه پاسخ منفی بشوند. والدین نیز دلایلی برای حمایتهای زیاد خود دارند. آنها همیشه نگران امنیت فرزند خود هستند. نمیخواهند گذشته ناخوشایندشان برای فرزندانشان تكرار شود و شكست و ناكامی كودكان و نوجوانان را مثل شكست و ناامیدی خودشان میدانند.
یك مادر تقریباً تمام انرژیاش را به فرزندش اختصاص میدهد و هر چه بیشتر این كار را میكند، فرزندش به او وابستهتر میشود. اغلب والدین میگویند كه تحمل دیدن ناراحتی و بدبختی فرزندشان را ندارند، مخصوصاً اگر درسهای باارزشی برای آموختن به آنها داشته باشند، اما این واقعیت را نیز باید بپذیریم كه ما اغلب میخواهیم همه چیز را خودمان تجربه كنیم و كمتر مورد پند و اندرز بزرگترها قرار بگیریم. پژوهشها نشان میدهند كودكانی كه بهطور مداوم از والدین خود خط نمیگیرند و روی آنها نظارت دائم وجود ندارد، شناخت بیشتر و گستردهتری از خود به دست میآورند، چرا كه فكر نمیكنند مركز توجه تمام عالم هستند و خودشان كاملتریناند. كودكانی كه همواره مورد توجه لحظه به لحظه والدین هستند و مدام از آنها مراقبت میشود، آماده رویارویی با زندگی واقعی نیستند، چرا كه جنگیدن با موانع را یاد نگرفتهاند و قادر نیستند خود را از درون چالشها بیرون بكشند. آنهایی كه یكدلی با دیگران را یاد نگرفتهاند، هنگام قرار گرفتن در موقعیتهایی كه خواهان آن نیستند، واكنشهای پرخاشگرانه از خود بروز میدهند.
كودكانی كه بیش از آنچه نیاز است، دارند معمولا كلید اصلی خوشبختی و خوشحالی واقعی را از دست میدهند؛ بنابراین وقتیكه سر دخترتان به خاطر فراموش كردن تكالیفاش و انجام ندادن آنها داد میزنید یا وقتی كه از پسرتان میخواهید مدت بیشتری را در زمین فوتبال بماند و تمرین كند، بهتر است به جای آن به چیزهای بهتری كه در درازمدت اثرات مطلوب دارند، فكر كنید. بگذارید فرزندتان به جای 20 نمره 18 بگیرد یا اینكه بدون حمایت شما دوچرخه سواری كند، هیچكس با این اتفاقات ساده جان خود را از دست نداده است و فرزندتان برای آینده چیزهای بیشتری برای تعریف كردن خواهد داشت. رابطه بین فرزند و والدین یك رابطه زنده و در حال رشد است. كودكان به والدین قدرتمندی نیاز دارند كه نه افراط میكنند و نه تفریط و از هر جهت كافی هستند.
آنهـــا نمــیتواننــد تصورش را هم بكنند
برخی از معلمها میگویند ما مجبوریم به بعضی از بچهها همیشه نمره 20 بدهیم و علت آن هم كابوسهای شبانه مادر او برای گرفتن بهترین نمره است؛ یعنی اگر دخترش به غیر از نمره 20، نمره دیگری بگیرد، تمام شب كابوس خواهد دید. معلمها میگویند تعدادی از شاگردان مدرسه كه همواره بهترین نمرهها را میگیرند، همین شیوه را دارند. پدر و مادر آنها آنقدر روی این موضوع متمركز هستند كه سایر نیازهای واقعی آنها را نمیبینند. اغلب والدین تلاش میكنند كه خطا نكنند و پدر و مادر خوبی باشند؛ به همین دلیل از هر لحاظ آنها را حمایت میكنند. به هر قیمتی كه شده، هر كاری كه بتوانند برای آنها انجام میدهند؛ در حالیكه یاد دادن، دلسوزی، همدردی با دیگران، وظیفهشناسی و مسئولیت پذیری و... بسیار ضروریتر است.
معلم پسر من رفتار خوبی با او ندارد و به همین دلیل لازم است كه من مرتب به مدرسه او بروم
قبل از آنكه با معلم پسرتان وارد جنگ شوید، بهتر است فكر كنید چه عاملی باعث میشود پسرتان از اوضاع شكایت كند. بله، برخی از معلمها و مربیان برخورد نسبتاً تندی دارند، اما حقیقت این است كه وقتی مربیان چیزهایی را به كودكان میگویند كه آنها دوست ندارند، گاه كودكان به والدین خود وانمود میكنند كه معلمشان در مدرسه سر آنها داد میزند.
بهتر است شما تحقیقات خود را انجام دهید و به شكایتهای فرزندتان بسنده نكنید. به خاطر داشته باشید كه شما هیچگاه در آنجا حضور نداشتید و همواره هر داستانی دو سر دارد و نباید از سر دیگر قصه غافل شد. اگر این مشكل ادامه پیدا كند، بهتر است یك ملاقات با معلم فرزندتان داشته باشید و موضوع را با او در میان بگذارید. كودكان معمولاً عادت دارند در برخی مسائل اغراق كنند و برخی چیزها را نیز به نفع خودشان تغییر دهند.
من فقط میخواهم فرزندم آن كارهایی را انجام دهد كه من نتوانستم انجام بدهم
گاهی اوقات پدر و مادر به این فكر میافتند كه كودكان خود را به سمت پول درآوردن بیشتر سوق دهند و در واقع پول از سایر چیزها مهمتر میشود! در حالیكه كودكان به تجربیات خوب نیاز دارند. آنها باید بازی كنند، به موزه بروند، سفرهای آموزشی را تجربه كنند و... . شما نباید به خاطر كاستیهایی كه وجود دارد، این لذتها را از آنها دریغ كنید. به فرزند خود آن چیزی را بدهید كه نیاز دارد، نه آن چیزی كه میخواهد، مگر آنكه روز تولدش یا روز عید باشد و شما آن چیزی را كه خواسته برایش تهیه كنید. بهتر است برای سایر مواقع از او بخواهید كه پولهایش را برای آینده پسانداز كند. شما نمیتوانید برای همیشه با فرزندتان زندگی كنید و همیشه مراقب همه كارهای او باشید. اگر در نبود او احساس میكنید كه چیزی را گم كردهاید و پریشان احوالید، بهتر است او را اذیت نكنید، بلكه راهی برای مقابله با این احساس در درون خود بیابید.
اگر فرزند مرا آشفته و ناراحت كنی، در واقع مرا آشفته و ناراحت كردهای
وقتی میخواهید از فرزندتان دفاع كنید، از خودتان بپرسید اگر اینكار را نكنم، آیا كسی خواهد مُرد؟ اگر پاسختان «بله» است، پس همان كار را انجام دهید و اگر پاسخ «نه» است، فرزندتان را راهنمایی كنید تا با احترام با دیگران برخورد كند و نیازش را با ادب از دیگران بخواهد. كودكان ما با مشاهده حالات و رفتارهای ما یاد میگیرند كه چگونه با موقعیتها برخورد و چگونه با دیگران رفتار كنند. آنها نیاز دارند شما را در حالی ببینند كه با مردم كنار میآیید و دائم در حال خشمگین شدن و پرخاشگری نیستید؛ بهخصوص وقتیكه شرایط بر وفق مرادتان نیست.
من فرزندم را میشناسم، او هرگز و هیچگاه نمیتواند چنین كاری را انجام دهد
بهتر است همیشه مراقب باشید، ولی فكر خود را بسته و محدود نگه ندارید و تعصب بیش از اندازه نداشته باشید. به حرفهای سایر افرادی كه در نزدیكی شما زندگی میكنند و با فرزندتان ارتباط بیشتری دارند نیز توجه كنید. گاهی اوقات در حرفهای آنها حقایق زیادی است و شاید شما همه واقعیتهای مربوط به فرزندتان را ندانید و متعصبانه رفتار كنید.
فرزند نوجوان من همواره از این مسأله شكایت دارد كه من سختگیر و خسته كنندهام
«اما مامان من تنها كسی هستم كه نمیتوانم به آن مهمانی بروم». برخی از والدین همیشه مثل افراد عصا قورت داده رفتار میكنند. هیچ انعطافپذیری ندارند و اجازه انجام تقریباً هیچ كاری را به فرزندشان نمیدهند؛ چرا كه فكر میكنند خودشان بهتر از دیگران هستند! ولی حتی پدر و مادر با تمام تجربیاتشان بدون خطا و اشتباه نیستند. به این دسته از پدر و مادرها توصیه میشود كه با سایر پدر و مادرها ارتباط برقرار كنند. كسی به شما دستور نمیدهد كه چگونه فرزندتان را تربیت كنید. به هر حال اینكه چقدر این نكات را رعایت كنید و چقدر به این مسائل اهمیت دهید، باز هم به خودتان بستگی دارد.