رشد عاطفی و اجتماعی در کودکان
بسیاری از اندیشمندان معتقدند که رشد عاطفی یک کودک در واقع هسته عزت نفس او است و این رشد باید در محیط خانه و مدرسه صورت بگیرد. معلمان و والدین باید به رشد عاطفی یا احساساتی که عناصر روان شناختی کودک را تشکیل میدهند، بسیار توجه داشته باشند. این احساسات باید به شکل مثبتی تقویت شوند تا حس اعتماد به نفس کم کم در کودک رشد کند. اکثر متخصصان معتقدند که بین رشد کودک و سطح عواطف او ارتباط مستقیم وجود دارد. نظریات این متخصصان همچنین نشانگر مهمترین سنین زندگی کودکان است و اینکه در کدام مرحله از زندگی این رشد عاطفی از بیشترین اهمیت برخوردار است و چگونه بر تقویت عزت نفس تاثیر گذار است. عواطف یک کودک باید در خانه و مدرسه رشد کند تا تصویر او از خودش، یک تصویر معقول و مقبول باشد.
كودك احساسات را تجربه میكند
زمانیکه کودک به سن سه سالگی میرسد، او تبدیل به یک انسان پیچیده میشود که تا کنون احساسات گوناگونی را تجربه کرده است. به عنوان پدر، مادر، معلم یا پرستار کودک، ما باید به رشد عاطفی کودکان کمک کنیم تا آنها بتوانند در آینده روابطی سالم و موثر با دوستان و هم سن و سالان خود برقرار کرده و یاد بگیرند چگونه باید احساسات خود را در شرایط گوناگون کنترل کنند. به این ترتیب، آنها بیشترین سود را از آموزش میبرند و خیلی زود از مراحل رشد تا بزرگسالی را طی خواهند کرد. رشد عاطفی کودک با روابط او با مراقبش شروع میشود. این مراقب میتواند مادر، پدر یا پرستار باشد. نوع پاسخهایی که کودک در مقابل رفتارهایش از مراقبینش دریافت میکند، تعیین کننده نوع احساسات و عواطفی است که کودک در آینده در شرایط گوناگون از خود بروز میدهد. کودکانی که روابط سالم و مطمئنی با مراقب خود دارند میتوانند به شکلی سالم با دیگران تعامل داشته باشند و راحتتر با افراد ارتباط برقرار کنند. برعکس، کودکانی که روابط سالم و مطمئنی با مراقب خود ندارند، در تعامل با دیگران رفتارهایی منفی و ناپسند از خود بروز میدهند.
روابط سالم كودك با مراقبین
داشتن حس عزت نفس بسیار مهمتر از داشتن حس فداکاری است. اینکه فردی نسبت به خود حس خوبی داشته باشد و از خود راضی باشد به معنای وجود حس عزت نفس در آن فرد است. کودکانی که دارای حس عزت نفس «سالم» هستند، احساس میکنند که بزرگسالان مهم در زندگیش او را قبول دارند، برای او اهمیت قائلند و حاضرند برای امنیت و سلامت او هر کاری که لازم باشد انجام دهند. کودکان کوچکتر کمیمتفاوت هستند. آنها زمانی احساس ارزشمند بودن و عزت نفس میکنند که بزرگسالان اطرافشان به نیازهای اولیه آنها پاسخ فوری و معقول دهند. برای مثال، گاه دیده میشود که کودکی به پای مادر خود میچسبد و با گریه از او میخواهد که او را بغل کند. در چنین شرایطی کودک به دنبال جلب حمایت مادر خود است. در واقع این یک نیاز برای اوست که باید به آن پاسخ معقول داده شود. اغلب کودکانی که از حمایت کافی والدین خود برخوردار نیستند، عزت نفس کمتری دارند زیرا احساس میکنند بزرگسالان اطراف او به او اهمیت نمیدهند. نوزادان نیز با احساس تماس مادرشان با آنها احساس امنیت و آرامش خاطر بیشتری میکنند. یکی از سوالات متداول که معمولا در مورد عزت نفس مطرح میشود این است که «آیا هر چه بیشتر به کودک محبت و از او تعریف کنیم، عزت نفس او افزایش مییابد؟». پاسخ دادن به این پرسش سخت تر از آن چیزی است که به نظر میآید. معمولا گفته میشود اگر بزرگسالی از کودک بیش از حد تعریف کند، کودک کم کم احساس میکند تعاریف آن فرد غیر واقعی و دروغ است. در نتیجه تعاریف فرد نه تنها تاثیر مثبتی بر کودک نمیگذارد، بلکه باعث ایجاد اختلال در رشد عزت نفس او نیز خواهد شد. این مسئله به خصوص در مدارس از اهمیت زیادی برخوردار است.
انتقاد كنید
پیشنهاد میشود معلمان، علاوه بر اینکه از دانش آموزان تعریف و تمجید میکنند، به موقع از آنها انتقاد نیز بکنند و آنها را به اصلاح برخی اشکالاتشان تشویق کنند. مهمترین بعد کمک به رشد عزت نفس کودکان، مربوط به چگونگی آن است. مراحل کمک به رشد عزت نفس کودکان شامل گوش دادن، قبول کردن و تعریف کردن است. عزت نفس حاصل و نتیجه مقبولیت است. عزت نفس یک کودک چیزی نیست که در ژن آنها وجود داشته باشد. عزت نفس باید در طول زمان توسط والدین و معلمان در کودک ایجاد و تقویت شود. همچنین به یاد داشته باشید که عزت نفس را نمیشود یک شبه ایجاد و تقویت کرد. روند رشد عزت نفس برای کودک مانند آزمون و خطایی است که باید در طول زمان و با استمرار و پایداری به نتیجه مطلوب رسید. نفوذ والدین و معلمان در این روند بسیار مهم است.
ارتباط بزرگسالان با كودكان
بزرگسالانی که با کودک ارتباط زیادی دارند در رشد عزت نفس کودک بسیار موثرند. در این بین نقش معلمان را نباید کوچک پنداشت. برنامههای درسی راه خوبی برای ایجاد این حس در کودکان است. همچنین معلمان میتوانند به هر یک از دانش آموزان در کلاس یک وظیفه خاص بسپارند و از این طریق کاری کنند که دانش آموزان در کلاس احساس راحتی بیشتری کنند. این کار نه تنها برای کودکان بسیار جذاب است، بلکه برای آنها فرصت تجربه حس مالکیت و مسئولیت ایجاد میکند. معلم کلاس میتواند از این طریق به دانش آموزان آموزش دهد چگونه باید از اشتباهات گذشته خود درس بگیرند و در آینده آنها را تکرار نکنند. برای گرفتن نتیجه هر چه بیشتر از این کار، معلمان باید توجه داشته باشند که باید به کودکان اجازه خطر کردن را بدهند و از حمایت بیش از حد آنان بپرهیزند. همچنین معلمان نباید فراموش کنند که آنها تنها کسانی هستند که میتوانند این نوع حمایت را برای کودکان فراهم کنند و اگر کودک رشد کافی را در محیط خانه خود تجربه نمیکند، عرصه را برای رشد آنها در مدرسه و کلاس درس فراهم کنند.
روشهای تدریس
برنامهها و روشهای تدریس گوناگونی در اینترنت وجود دارد که هر معلمی میتواند با توجه به شرایط خودش از آنها استفاده کند. کلاس درس باید به گونه ای باشد که کودکان کار گروهی و فعالیتهای ارزشمند را تجربه کنند. در فعالیتهای گروهی، کودکان نه تنها میتوانند ویژگیهای خود را با دیگران در میان بگذارند، بلکه میتوانند تعامل مثبت و سازنده با هم سن و سالانشان را نیز یاد بگیرند. معلمان نیز در تقویت و رشد این تواناییها موثرند و باید در این روند دخالت داشته باشند. رشد روحی و روانی کودکان مراحل گوناگونی دارد. والدین و معلمان باید این مراحل را درک کنند تا بتوانند به آنها کمک کنند و عزت نفس آنها را به شکل مثبتی تقویت کنند. درک مراحل رشد عاطفی بسیار مهم است زیرا این رشد در آینده کودکان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. معلمان و والدین مسئولین مستقیم رشد عاطفی کودکان هستند و نفوذ آنها بر کودکان میتواند زندگی آنان را برای همیشه تغییر دهد.