نادیا زکالوند
ریفلاکسهای نوزادی، گروهی از واکنشهای خود به خودی عصبی-عضلانی ساده هستند که در نوزادان وجود دارد.
این واکنشهای غیرارادی در کودکان کاملا طبیعی هستند و از بدو تولد وجود داشته و به تدریج در سال اول زندگی قطع میشوند.
پزشک کودک، معمولا این ریفلاکسها را در سال اول تولد کودکتان، با دقت بررسی کرده و به اینکه آنها چقدر قوی و با دوام هستند و آیا در دو طرف بدن رخ میدهند، توجه نشان میدهند.
از مهمترین ریفلاکسهای نوزادی که در مراحل اولیه وجود دارند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ریفلاکس تونیک گردنی
این ریفلاکس که به دو صورت قرینهای و غیرقرینهای وجود دارد، قدرت ماهیچههای گردنی را افزایش میدهد.
ریفلاکس چنگزنی کف دست
این ریفلاکس زمانی رخ میدهد که جسمی در دست کودک قرار داده میشود.
به محض اینکه کف دست کودک، جسم را لمس کرد، انگشتان دست او بسته میشود و به اصطلاح کودک به جسم، چنگ میزند.
ریفلاکس جستجو یا ردیابی، مکیدن و بلعیدن
هنگامی که صورت کودک را لمس کنید، او به این تحریک با چرخاندن سر به سمت محرک واکنش نشان میدهد.
این ریفلاکس جستجو و یا ردیابی است.
این ریفلاکس و همچنین ریفلاکسهای مکیدن و بلعیدن برای تغذیه کودک بسیار مهم هستند.
ریفلاکس در جا گام برداشتن
اگر زیر بغل کودک را گرفته و او را به صورت عمود آویزان نگه داریم، کودک پاهای خود را مانند گام برداشتن به حرکت در میآورد.
ریفلاکسهای اولیه نوزادان
کودک تازه متولد شده مجموعهای از ریفلاکسها را از خود بروز میدهد. حتی اولین لبخند او، نوعی ریفلاکس است.
وقتی مغز کودک تا حدی رشد کند که او بتواند افراد اطراف خود را بشناسد و به آنها اعتماد کند- که معمولا چند ماه پس از تولد رخ میدهد- لبخند او واقعی میشود.
ریفلاکس دیگری که در کودک دیده میشود، ریفلاکس جنینی (سفت) تونیک است که هفتههای اول زندگی کودک بسیار قوی است و لباس تن او کردن و یا تعویض آن را، بسیار سخت میکند.
نوزادان ترجیح میدهند که دست و پای خود را مانند زمانی که در رحم مادر بودند، جمع نگهدارند.
در واقع گاهی اوقات، ما بزرگسالان نیز بدون اینکه متوجه باشیم، وقتی در خواب هستیم و یا مضطرب شدهایم، دست و پای خود را جمع میکنیم و یا وقتی به طور ناگهانی کسی به سمت ما حمله میکند، دستهای خود را به شکل جنینی جمع میکنیم و مقابل خود میگیریم.
چند ماه بعد از تولد، وقتی کودک توانست تا اندازهای به دنیا اعتماد کند، دست و پای خود را باز کرده و در وضعیت راحتی قرار میگیرد، به ویژه وقتی او را به حمام میبرید، به دلیل اینکه به یاد مایع آمنیوتیک رحم مادر میافتد، احساس آرامش خواهد داشت.
ما انسانها معمولا از این ریفلاکسها، مانند گرفتن دست جلوی چشمها هنگام قرار گرفتن در برابر نورخورشید، یا گرفتن گوشهایمان هنگام شنیدن یک صدای بلند ناگهانی، بدون اینکه به آنها قبلا فکر کرده باشیم، استفاده میکنیم.
به طور غیر مستقیم، تمام 70 نوع ریفلاکسهای شناخته شده ما انسانها نشان میدهد که مغزمان چقدر خوب کار میکند و برخی از ریفلاکسها مانند پلک زدن، سرفه کردن، عطسه کردن و یا اق زدن، برای حفظ بقاء وجود دارند.
ریفلاکسهای نوزادان، ریفلاکسهای اولیه و یا بقاء نامیده میشوند که معمولا در اولین سال زندگی ناپدید میشوند و ریفلاکسهای ثانویه یا وضعی، جای آنها را میگیرد.
ایجاد ریفلاکسهای ثانویه بخش مهمی از مرحله زندگی کودک است و نشان میدهند که بین مغز کودک و حرکات بدن او، ارتباط خوبی برقرار است.
اگر در این مرحله، ریفلاکسهای اولیه کودک ناپدید نشوند و یا بیش از 1 سال طول بکشند، به ویژه اگر مادر بارداری سختی داشته و یا کودک نارس متولد شده بوده، میتواند نشاندهنده ارتباط ضعیف با مغز در کودک باشد.
ورزشهای تحریک مغز و فیزیوتراپی میتوانند مشکلات مهارتهای مورد نیاز در زندگی کودک را برطرف کنند.
ریفلاکسهای ثانویه
حرکات ارادی وجود دارند که نشانههای تفکر شناختی، یادگیری و استقلال کودک هستند. یک مثال خوب این است که در این مرحله ریفلاکس چنگ زدن در کودک، ناپدید میشود و وقتی روی شکم قرار میگیرد، تلاش میکند، خود را به سمت بالا بکشد.
اگر مشتهای کودکتان، در حالت ریفلاکس چنگ زدن، کاملا بسته باشند، او نمی تواند از دستهایش برای محافظت از خود کمک بگیرد.
وقتی این ریفلاکس از بین برود، کودکان میتوانند به اجسام رسیده و آنها را بگیرند.
پس از یک سال، کودکتان میتواند از انگشتان شست و اشاره خود به خوبی استفاده کند و زمانی که روی این مهارتها، تسلط پیدا کرد، قدم بعدی، بیرون انداختن اسباببازیهایش از درون تختخوابش است.
از چهارماهگی به بعد، ریفلاکس مورو- که شیرخوار در صورت برخورد با یک استرس ناگهانی محیطی مانند صدا، دست و پاها را از هم باز کرده و به بالا میبرد و انگشتان دست را جمع میکند- قطع میشود و در 6 ماهگی، کودک میتواند بنشیند.
در این زمان کودک دارای ریفلاکس چتر نجات میشود و او به طور ناخودآگاه با حرکت دادن دستهایش، تعادل خود را حفظ میکند.
ریفلاکس تونیک گردنی غیرقرینهای باید تا 6 ماهگی ناپدید شود و در این زمان کودکتان میتواند خزیدن روی زمین را یاد بگیرد.
کودکان راه رفتن را یاد نمیگیرند، مگر اینکه ریفلاکس در جا گام برداشتن در آنها قطع شود.
ریفلاکسهای باقی مانده
این ریفلاکسها مربوط به کودکانی است که در مدرسه مشکلات یادگیری دارند و معمولا برچسب «تنبل» و «دست و پا چلفتی» به آنها زده میشود.
معمولا این کودکان، ریفلاکسهای اولیه دوران نوزادی خود را از دست نداده که موجب اختلال در رشد ذهنی و جسمیشان میشود.
به طور مثال:
- کودکانی که در نوشتن، خواندن و درک مطلب مشکل دارند، ممکن است تا حدی ریفلاکس تونیک گردنی غیرقرینه ای را حفظ کرده باشند.
- کودکانی که نمیتوانند حالت بدنی مناسب خود را حفظ کرده و نسبت به هماهنگی دست و چشمهای خود مشکل دارند ممکن است هنوز دارای ریفلاکس تونیک گردنی قرینهای باشند. این ریفلاکس موجب جداسازی حرکات قسمت بالایی و پایینی بدن میشود.
- ریفلاکس مورو در کودکانی که حافظه ضعیفی دارند و دچار بیماری حرکت هستند، زود خسته میشوند و صداهای بلند را دوست ندارند، هنوز باقی مانده است.
- کودکانی که دوست دارند روی پنجه پا راه بروند و در مهارتهای بازی با توپ بسیار ضعیف هستند، ممکن است ریفلاکس تونیک لابیرنتی خود را هنوز از دست نداده باشند.
در این ریفلاکس، اگر سر نوزاد را به یک سمت بچرخانید، دست و پای همان طرف به صورت کشیده در میآید و دست و پای طرف مقابل، حالت خمیده پیدا میکند.
- کودکانی که بیش فعال هستند، ممکن است هنوز ریفلاکس گالانت نخاعی خود را حفظ کرده باشند. وقتی نوزاد را روی شکم قرار دهید و به پهلوی او ضربه آرامی بزنید، او به سمت ضربه تکان میخورد.