رکسانا خوشابی - کارشناس ارشد مشاوره
تحریریه زندگی آنلاین : وقتی سخن از برنامهریزی به میان میآید همه متفقالقول اظهار میکنند که برنامهریزی کاری ضروری است. اگر کمی بیشتر در این مورد صحبت شود، بیش از این هم در باره برنامهریزی داد سخن میدهیم که برنامهریزی حیاتی است و باعث زندگی موفق تر است و... الی آخر، اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که اکثر ما برنامهریزی نمیکنیم! حتی اکثر ما برنامهریزی بلد نیستیم!
اگر شما نیز از توان برنامهریزی مناسبی برخوردار نیستید، خیلی خود را سرزنش نكنید، چون متاسفانه حتی برخی از مدیران اجرایی نیز از توان برنامهریزی مناسبی برخوردار نیستند! اما آیا برنامهریزی سخت است یا كارهای ما به گونهای است كه امكان برنامهریزی ندارد؟ پاسخ هر دو سوال منفی است؛ زیرا مشكل در ناتوانی اکثر ما در تفكر و اندیشیدن است نه در سختی برنامهریزی. اما برنامهریزی به زبان ساده به چه معنا است؟ و آیا میتوانیم از کودکی برنامهریزی را به کودکانمان بیاموزیم؟ به زبان ساده، برنامهریزی یعنی دیدن آینده در اكنون و آماده كردن مقدمات لازم برای روبرو شدن با آن، كه كاری است ساده و در عین حال ضروری. پس میتوان گفت که یادگرفتن برنامهریزی ضروری است. اگر نتوانیم برنامهریزی كنیم قادر نخواهیم بود از وقت و امكانات خود به خوبی استفاده كنیم و این همان چیزی است که باید به فرزندانمان هم یاد بدهیم. باید به فرزندانمان یاد بدهیم که بدون برنامهریزی دوبارهكاریهای زیادی پیش میآید و ممكن است به علت عدم تدارك وسایل لازم، انرژی زیادی صرف شود و چیزهای زیادی به هدر رود.
بیشتربخوانید:
راهکارهایی برای حل حسادت کودکان به فرزند تازه متولد شده
کبریت و برنامهریزی!
براي مثال آيا تهيه كبريت كار سختي است؟ مسلما نه. شما به هر مغازه بقالي یا سوپر مارکت كه برويد ميتوانيد كبريت تهيه كنيد، اما فرض كنيد به پيكنيك رفتهايد و وسط صحرا يا كوه ميخواهيد چاي درست كنيد كه متوجه ميشويد كبريت نداريد. آيا تهيه كبريت در آنجا كار سختي است؟ بله. ممكن است براي تهيه كبريت لازم باشد مسافت زيادي را طي كنيد. پس كسي كه حتي براي رفتن به پيكنيك نتواند درست برنامهريزي كند، بدبختانه وقت خود را تلف كرده و با دوبارهكاري، خود را خسته و ناتوان خواهد كرد، زيرا قابل پيشبيني است كه زمان زيادي را هدر داده و احساس ناکامی و سردرگمی خواهد کرد.
چرا برنامهریزی نمیکنیم؟
با آنكه برنامهريزي ضرورت دارد، ما به دلايل متعددي برنامهريزي نميكنيم، از جمله:
عجول هستيم؛ یعنی در انجام کار عجله و شتاب به خرج میدهیم و این يعني چون به صورت كلي بر انجام كار واقفيم به سرعت وارد عمل ميشويم. در صورتي كه قبل از اقدام بايد با دقت به جنبههاي مختلف كار واقف شد. مثلا دختر جواني براي مهماني فارغالتحصيلياش بدون برنامهريزي دست به كار ميشود، البته او آشپزي بلد است، ولي غذا درست كردن براي 20 نفر و تداركات مهماني با تهيه شام شب يك خانواده از نظر كميت، مواد اوليه زمان لازم براي پخت، كافي بودن وسايل پخت و ... تفاوت زيادي دارد كه بايد از ابتدا، محاسبه و در نظر گرفته شود تا مشكلي پيش نيايد. یا ممکن است کودک ما برای درست کردن کار دستی استعداد و حتی مهارت کافی داشته باشد، اما تا وسایل مورد نیاز خود را فهرست نکند و نتواند فهرست خود را تهیه کرده و زمان لازم برای درست کردن کاردستی را نیز تخمین بزند، نمیتواند آن را به موقع بسازد و تمام کند.
بیشتربخوانید:
چند نکته درباره آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم
گاهی هم توان فکر کردن یعنی تفكر در یک موضوع را نداريم؛ یعنی به جاي اينكه با قدرت تفكر، جنبههاي گوناگون كار را شناسايي و يك مدل ذهني براي خود ايجاد كنيم، به صورت سعي و خطا عمل ميكنيم. يعني از همان اول اقدام ميكنيم و اگر به نتيجه مطلوب نرسيم، آن را اصلاح كرده و مجددا اقدام ميكنيم و بدین ترتیب هم مواد لازم را به هدر میدهیم و هم دوبارهکاری کرده و زمان را به هدر میدهیم. به عنوان نمونه وقتي كه ميخواهيم چيدمان خانه يا دفتر محل كارمان را تغيير دهيم؛ به جاي اينكه ابعاد اتاق و ميز و صندلي را اندازه گرفته و نقشه چيدمان را روي كاغذ پياده كنيم، ميز را بلند ميكنيم و در محل مورد نظر ميگذاريم. حال اگر وسايل جا نگرفتند، مجددا جاي آنها را تغيير ميدهيم و آن قدر اين كار را تكرار ميكنيم كه به نتيجه مطلوب برسيم. یا اگر کودکمان بخواهد دوستانش را برای بازی به خانه دعوت کند، در نظر نمیگیریم که آیا تعداد آنها با تعداد اسباببازیهای مورد علاقه هر کدام همخوانی دارد یا نه؟ آیا به اندازه همه بچهها خوراکی داریم؟ آیا فضای خانه یا اتاق کودکمان ظرفیت همه همبازیهای او را دارد یا خیر؟ در حالی که نه تنها باید روی این موارد فکر کرده باشیم، بلکه باید فرزندمان را هم در این تفکر و سنجش شریک و سهیم کنیم.
ممکن است برنامهريزي را بلد نباشیم؛ در این صورت بايد بدانيم كه برنامهريزي روشمند بوده و داراي فرمولهايي است. كسي كه فرمولهاي برنامهريزي را بداند، حتي اگر قدرت تفكرش هم ضعيف باشد، ميتواند براي كارهايش برنامهريزي كند، مگر اينكه با يك كار بسیار پيچيده روبرو باشد كه در اين صورت مجبور ميشود بيشتر فكر كند و توان تفكر خود را افزايش دهد يا از فرد متخصص مشورت بگيرد. حواستان باشد که به عنوان مادر یا پدر وظیفه داریم که برنامهریزی را به فرزندانمان یاد بدهیم. این را هم بگویم که خیلی از ما برنامهریزی بلدیم، اما خودمان غافلیم که چیزی که بلدیم همان برنامهریزی است، چون آن را با تجربه و تکرار آموختهایم و نام برنامهریزی را بر آن نگذاشتهایم.
راهکارهایی برای غلبه بر عدم برنامهریزی
همانطور که اشاره شد، اگر ميخواهيم برنامهريز واقعي شويم لازم است از اين سه ويژگي پرهيز كنيم:
از اولين ويژگي شروع ميكنيم؛ يعني شتابزدگي در عمل. به نظر شما چرا شتابزده وارد کارها میشویم؟ به چند دليل شتابزده وارد كارها ميشويم. مهمترين دليل نداشتن حوصله است. یعنی حوصله یا صبر و تحمل نداريم و ميخواهيم از وضعيت فعلي خود خلاص شويم و وضعیت جدیدی را تجربه کنیم. گاهي نيز فكر ميكنيم كه ميدانيم كه چه كار بايد انجام دهيم، یعنی به نوعی توهم دانستن داریم، در حالی که در عمل نمیدانیم چه کنیم. دليل ديگر اين است كه ميخواهيم هرچه سريعتر از شر كار خلاص شويم و برویم سراغ استراحت! بنابراين زود شروع ميكنيم كه زود هم تمام كنيم.
اما، راهحل جلوگيري از شتابزدگي، مكث و تامل قبل از انجام كار است. اين مكث و تامل فضايی برای تفكر باز یا ايجاد ميكند، فضايي كه ميتوان در آن، جنبههاي گوناگون را بررسي كرد، راههاي گوناگون را مد نظر قرار داد و بهترين آنها را برگزيد.
دومين ويژگي، آموختن و يادگرفتن روش برنامهريزي است. در اينجا به يك روش ساده در برنامهريزي اشاره ميكنيم. خوشبختانه اين روش ساده برنامهريزي براي بسياري از امور روزمره ما جوابگو است. براي اين روش نياز به يك تكه كاغذ کوچک به اندازه كف دست داريم و چه بهتر که دفترچهای کوچک، برای برنامهریزیهایمان داشته باشیم. این دفترچه را برای فرزندانمان هم تهیه کنیم. داشتن دفترچه این حسن را دارد که گاهی به برنامههای قبلی مراجعه کرده و از آنها هم استفاده میکنیم.
قبل از برنامهريزي، موضوع را (در اینجا پیکنیک رفتن) مد نظر قرار ميدهيم و در مورد آن تمركز ميكنيم. سپس روي يك برگه آنچه كه در مورد موضوع ميدانيم (مثلا چه كاري بايد انجام شود و به چه نتايجي ميخواهيم برسيم و چه افرادي دخيل هستند و ...) و همچنين سؤالات و ابهاماتي كه در مورد موضوع داريم را نيز نوشته و تا حد امكان به آنها پاسخ ميدهيم. بعد از آنكه در مورد موضوع به تصوير واضحي رسيديم، برگه را بر ميگردانيم و كليه اقدامات لازم را (بدون توجه به ترتيب اجرا) پشت برگه مينويسيم. سپس اقدامات را خوانده و ترتيب اجرا را با نوشتن اعداد كنار آن معلوم ميكنيم. این کار بسیار ساده است، اما سعی میکنیم آن را با یک مثال بیشتر توضیح دهیم.
بیشتر بخوانید:
يك مثال: برنامهريزي در مورد رفتن به پیکنیک در تعطيلات آخر هفته با استفاده از روش اوليه برنامهريزي اين است:
روي برگه
زمان رفت هفت صبح و زمان برگشت شش عصر روز جمعه
یک وعده غذا (صبحانه و ناهار) در پیکنیک. چي بخوریم؟
سبد مخصوص پیکنیک شکسته است.
يك ساله كه پیکنیک نرفتم و از سایر وسایل پیکنیک خبر ندارم.
پارک جنگلی حاشیه شهر جای خوبی برای پیک نیک است.
با چه کسانی میخواهم به پیکنیک بروم.
هوا کمی سرد است. بهتر است لباس گرم هم به همراه ببرم.
.................
پشت برگه
3- خريد سبد پیکنیک
2- برداشتن وسایل پیکنیک، زيرانداز، عينك آفتابی، پول، قمقمه، فلاسک چای، چای، قند، آب و .... .
4- پختن سيبزميني و تخممرغ یا درست کردن ساندویچ خانگی
1- دعوت از همكلاسيها یا دوستان براي رفتن به پیکنیک (حداكثر 6 نفر) و توافق در مورد مسير
6- خريد نان و چيدن غذا در ظروف
7- كوك كردن ساعت
(توضيح اينكه اعداد كنار اقدامات بيانگر ترتيب انجام كار است كه بعد از كامل شدن اقدامات نوشته شده است).
نكات جالب و مهم
بعد از اجراي برنامه، روي اقدامات را ضربدر ميكشيم. با اين كار به ذهنمان فرمان ميدهيم كه كار تمام شد و ديگر به موضوع نپردازد.
حتما از دو روي كاغذ دفترچه استفاده كنيد. برگرداندن برگه بعد از اتمام مرحله شناخت صورت ميگيرد. در مرحله شناخت، نوشتن سؤال و ابهامات بلامانع است، ولي در مرحله بعدي، كليه اقدامات بايد به صورت واضح و شفاف باشد.
دو روي برگه از جهتي معرف دو لب مغز است كه دو فرايند مختلف در آن صورت ميگيرد.
همانطور که ملاحظه کردید برنامهریزی میتواند ساده باشد، اما از بسیاری از سردرگمیها و دوبارهکاریها نجاتمان میدهد. در زمان برنامهریزی میتوانیم نوشتن را به عهده فرزندمان بگذاریم تا به تدریج برنامهریزی را یاد گرفته و خودش هم به تنهایی از عهده آن برآید. در عین حال کار تیمی و دسته جمعی را هم بیاموزد و بتواند فکر کند. متاسفانه عدم علاقه به فکر کردن و یا ناتوانی در تفکر از همان بچگی در فرزندان ما نهادینه میشود و این وظیفه ما است که آنها را برای انجام کارها وادار به تفکر کنیم تا بتوانند از تفکر و برنامهریزی لذت ببرند.
چکلیستها
غیر از برنامهریزی، تهیه چکلیستها را هم باید به فرزندانمان بیاموزیم. چکلیستهای آماده و معین، ما را از صرف وقت و تفکر مدام و روزانه رها میکنند. برای مثال ما میتوانیم برای بستن ساک و چمدان مسافرتیمان چکلیست داشته باشیم و آن را در هر باری که سفر میکنیم مورد استفاده قرار بدهیم:
مسواک
جوراب
انواع لباسهای لازم
قرص ضد تهوع
برس و شانه
شارژر موبایل
موبایل
ساعت مچی
دستمال کاغذی
پلاستیک
دمپایی
سوغاتیهایی که میبریم
....
و همینطور الی آخر.
همچنین میتوانیم چک لیست خروج از خانه داشته باشیم و آن را دم درب آپارتمانمان بچسبانیم. این چکلیست هم میتواند شامل اقلام زیر باشد:
بستن همه پنجرهها
از برق خارج کردن لوازم برقی مانند اطو یا تلویزیون یا کولر...
خاموش کردن شعلههای اجاق گاز
بستن اهرم گاز
بردن آشغالها
بستن شیرهای آب
خاموش کردن تهویهها
خاموش کردن چراغها و لامپها
....
همانطور که ملاحظه میکنید، این نوع چک لیستها را میتوان یک بار تهیه کرد و به طور روزانه یا مناسبتی از آنها استفاده کرد و برای کارهای معمول و روزمره، مدام به تفکر نپرداخت. اگر کودکانمان را به تهیه چک لیستها عادت بدهیم، هرگز سر جلسات امتحان چیزی را فراموش نخواهند کرد و با این روش از بسیاری از اضطرابها و دلشورههای بیجا جلوگیری خواهیم کرد.
تفکر و برنامهریزی دو خواهر و برادرند که اگر آنها را به زندگیمان دعوت کنیم، زندگی راحتتر و موفقیتآمیزتری را تجربه خواهیم کرد.