تأثيرات منفی توانبخشی تهاجمی در رفتار كودك
امروزه كودكان زیادی در سطح جامعه دیده می شوند،كه علی رغم اینكه والدین بسیار آرام وصبوری دارند شدیدا عصبانی و هیجانی هستند، بطوریكه با كوچكترین مشكلی در زندگی واكنش های غیر عادی از خود نشان می دهد. دلایل علمی زیادی وجود دارد مبنی بر این که ساختار ساقه مغز كه مركز واكنش های آنی و فوری كودك می باشد بوسیله مناطق عملکردی كه دراین قسمت وجود دارد، در رفتار اولیه کودک نقش پایه ای مهمی می تواند داشته باشد. این رفتارهای اولیه به وسیله واسطه های شیمیایی ساقه مغز بخصوص منوآمین ها پایه ریزی میشوند. از نظر ساختاری، ساقه مغز دارای سه سیستم مجزا و در ضمن به هم پیوسته می باشد كه هر كدام از این سیستم ها علاوه بر كمك و افزایش امكانات دو دسته دیگر، هر قسمت به طور جداگانه هم عملکرد خاص خود را دارند و هم اصول و پایه زنده بودن و زندگی كردن را پایه ریزی نموده و در مجموع علائم حیاتی و واكنشهای فوری برای گریز از خطر را فراهم می نماید.
این سه سیستم مجزا عبارتند از:
دسته اول: هسته های اعصاب دوازده گانه كه تقریبا تماما در ساقه مغز قرار دارد و پایه های اولیه بوییدن، شنیدن، دیدن، چشیدن و همچنین صحبت كردن و بالاخره تعادل را برای راست قامت بودن انسان فراهم می سازند.
دسته دوم: وجود تورینه ای بودن مركز ساقه مغز به نورون های ساقه مغز در مركز و تا حدودی كشیده شده به طرف قسمت پشتی امکان تورینه بودن و در هم تنیده شدن را می دهد. به همین دلیل این ساختار را تشكیلات مشبك(Reticular formation)مینامند. این قسمت امكانات بیداری، خواب و حالتهای مختلف كم حالی، بی حالی و تمام حالت های اولیه هوشیاری را فراهم می كند و از ناحیه اولیه ساقه مغز (بعد از نخاع) شروع شده و تا حدود قسمت های مغز میانی ادامه دارد.
دسته سوم: قسمت مهم و اصولی ساقه مغز تشكیلات مشبك می باشد که با كمك امكانات قسمت اول و دوم دارای ساختار هسته مانندی می باشند كه ترشح منوآمین ها را فراهم خواهند كرد، همانطوریكه گفته شد علاوه بر كمك و شرکت در ساختار دو قسمت قبلی(هسته های اعصاب دوازده گانه هم می توانند جزء این قسمت محسوب شوند) هم سیستم اعمال خودكار را پایه ریزی می نماید(سیستم سمپاتیك و پاراسمپاتیك) وهم درمجموع عملکرد این سه قسمت با هم و به كمك هسته هایی که مسئول ترشح 5 واسطه شیمیایی (منو آمین) می باشند حالتهایی مثل برانگیختگی، خواب و ضد درد، توجه و تمركز، انگیزه را ایجاد خواهند كرد.
این واسطه های شیمیایی، پایه های هوشیاری، توجه، حرکات آنی و رفتار انسان را در مراحل اولیه پایه ریزی می نمایند.
به طور خیلی خلاصه عملکرد های اولیه که این واسطه های شیمیایی دارند عبارتند از: حالت برانگیختگی که کاتاکولامین ها(آدرنرژیك و كلی نرژیك) سبب آن می گردند. حالتهای مختلف خواب و امكانات ضد درد که سروتونین آن ها را تنظیم و تامین مینماید، امكانات مختلف اولیه توجه و تمركز که استیل کولین آن ها راآماده می سازد، امكانات اولیه انگیزش که دوپامین مسئول ایجاد آن می باشد.و با لاخره هیستامین كه علاوه بر آماده سازی هیپوتالاموس برای انجام اقدامات، گفته شده که در هماهنگی اعمال 4 منو آمین فوق دخالت داشته و در آگاه سازی نقش مهمی ایفا مینماید.یكی از اصول رفتار شخصیتی فرد، واكنشهای اولیه در مقابل مسائلی است كه برای فرد به وجودمی آید. با در نظر گرفتن نوروفیزیولوژی، عملكرد منو آمین ها می تواند جزء عوامل مهم پایه های شخصیتی یك فرد باشد، اما اگر به اسم بهتر كردن و تصحیح اعمال حركتی كودك، با رفتارهای تهاجمی و نامناسب با او برخورد کنیم ممكن است آینده او را مشكل دار نماییم، بنابراین حتی اگراین اقدامات ما به اسم توانبخشی، اختلال حركتی او را تصحیح نماید و از نظر ما درمان موفقیت آمیز باشد، باز باید در نظر گرفت که اعمال و رفتار نا خودآگاه چنین فردی چه اختلالی در رفتار وشخصیت و عملكردهای اولیه او ایجاد نموده است.
درست است كه ما وظیفه داریم در موقع انجام تمرینات تصحیح تون عضلانی، تكنیكهای خود را، طوری سازمان دهیم كه در نهایت این تون اشكال دار عضلانی كودك(اعم از (Dyston,Hyperton,Hypoton) به تونیسته نرمال منجر گردد، ولی اگر مقصود ما به طور كلی درمان كودك باشد، نباید در ازای تصحیح حرکت او (در صورتیكه با تمام امكانات و دانش موفق شویم) باعث شویم که رفتار كودك در آینده، شرایطی ایجاد کند که والدین اورا از زحماتی كه برای درمان فرزندشان كشیده اند پشیمان کند. هر چند که این والدین اكثرا نمی دانند این مشكل از كجا منشاء وسرچشمه گرفته است. بخصوص اگر چنین كودكیMental problem داشته و یا زمینهBehavior Disorder داشته باشد، مشكلات رفتاری وی ممكن است چندین برابر شود و همچنین اگر بنا به دلایل اكتسابی و ژنتیكی زمینه تشنج داشته باشد با این برخوردهای تهاجمی، محیط مساعدی برای شعله ور شدن این زمینه های منفی ایجاد خواهد شد و در نهایت میبینم علاوه بر این که درمانی صورت نگرفته است با اعمال درمانی خود رفتار آینده کودک هم دچار اختلال و ناهنجاری شده است.