مردی 38 ساله هستم. مدتی است كه همسرم روزگار مرا تیره و تار كرده. او مدام به من شك میكند. روزی هفت هشت بار به محل كارم تلفن میزند و گاهی سرزده به محل كارم میآید تا ببیند چكار میكنم و آبروی مرا جلوی همكارانم میبرد، اگر به حمام بروم متوجه میشوم كه موبایل مرا كاملا چك كرده و تماسها و پیامكهایم را خوانده، و اگر پیامكها یا تماسهایم را پاك كرده باشم با من مشاجره به راه میاندازد و مرا تهدید میكند كه آبروی مرا خواهد برد. اگر با دوستم تلفنی حرف بزنم گمان میكند در حال مكالمه با زن دیگری هستم و همیشه میخواهد مچ مرا بگیرد. دیگر از این رفتارها و حركات خسته شدهام. خواهش میكنم راهنماییام كنید.
پاسخ ارائه شده توسط: ناصر مهرانفرد؛ روانشناس بالينی؛ عضو هيات علمی دانشگاه و ركسانا خوشابی؛ كارشناس ارشد مشاوره بالينی
بدگمانی از نوعی كه شما توضیح دادهاید دو دلیل عمده میتواند داشته باشد. دلیل اول برمیگردد به اینكه شما حتی یكبار هم كه شده كاری انجام داده باشید كه اعتماد همسرتان از شما سلب شده باشد. كاری كه بنابر مستندات و دلایل روشن و قابل اثبات همسرتان را قانع كرده باشد كه كاری نظیر خیانت به او را مرتكب شدهاید.
در چنین حالتی او نسبت به شما بدگمان میشود و دیگر نمیتواند براحتی به شما اعتماد كند و این وظیفه شماست كه اعتماد از دسترفته را به او بازگردانید و در این زمینه باید تلاش كنید و نباید انتظار داشته باشید موضوع خودبهخود حل شود.
شاید لازم باشد برای بازگرداندن این اعتماد از خود او و از یك مشاور كمك بگیرید و شرایطی را فراهم كنید كه كمكم اعتماد او به شما جلب شود. حالت دوم این است كه هیچ دلیل و مدركی برای بدگمانی همسرتان به شما وجود ندارد و شما هم هیچ كار مشكلآفرینی انجام ندادهاید اما همسرتان بهطور كلی حالت شدید بدگمانی دارد.
در این حالت ممكن است این بدگمانی ریشه در نوعی اختلال یا بیماری داشته باشد كه حتما باید توسط روانپزشك ویزیت و درمان دارویی او آغاز شود تا مشكل شدت پیدا نكند. در هر دو صورت مراجعه شما به متخصص ضرورت دارد.