جابجایی سالارها
ریحانه جمشیدی:دنیا دنیای عجیبی است.زمانی پدرسالاری حاكم بود وفرزندان اجازه نداشتند كه روی حرف پدرشان حرف بزنند و یا جلوی آنها پاهایشان را دراز كنند ولی اكنون عكس آن زمان پیش آمده و فرزند سالاری باب شده است.فرزند سالاری به مفهوم محور بودن فرزندان درخانواده بوده كه در آن محور و اساس تصمیم گیریها، فعالیتها وبه طور كلی مجموعه امور خانواده درعرصههای مختلف به طور مستقیم یا غیر مستقیم فرزندان میباشند. درخانوادههای فرزند محوربچهها بسیار حمایت میشوند در حالی كه مسوولیت بچهها در خانواده ودرقبال این همه حمایت بسیاركم وانتظار والدین هرروزازآنها كمتر و انتظار بچهها بیشتر میشود. فرزند سالاری از ریشههای مختلف نشات میگیرد یكی از این ریشهها توجه بیش از حد به خواستهها و مطالبات فرزندان است. والدین نسبت به برآوردن امیال فرزندانشان زیاده روی و افراط میكنند گرچه این گونه خواستهها غیر منطقی، بلند پروازانه و فراتر از توانایی و بنیه مالی خانوادهها است.
از دیگر ریشه های فرزند سالاری نابرابری سطح تحصیلات والدین با فرزندان است. در بین مردم كشورهای در حال رشد معمولا پدران و مادران یا بی سواد و یا كم سوادند در حالی كه به اقتضای توسعه و بروز اوضاع جدید فرزندان آنها با شتاب روی به تحصیلات عالی و ارتقای معلومات و اطلاعات خود دارند در نتیجه فرزندان با تكیه بر دانش بیشترشان پدر و مادرها و نظران آنان را به حساب نمیآورند و آنها نیز با توجه به معلومات اندكشان تاب و مقاومت در برابر فرزندان تحصیل كرده خویش را رفته رفته از دست میدهند و یا اینكه اساسا خود آنها چون فرزندانشان را آگاه تر میدانند و در برابر خواست و امیال آنها تسلیم خواهند بود و پیامد هر یك از این دو چیزی جز فرزند سالاری نیست. گاهی اوقات نزاعها و مشاجرههای خانوادگی و بی توجهی زن و شوهر نسبت به جهات و مسائل اخلاقی بین یكدیگر و بی احترامیآنان به یكدیگر به ویژه در حضور فرزندان به شدت حرمت و شخصیت آن دو را در نظر آنان خوار و بی مقدار خواهد كرد و به جایگاه و اعتبار هر یك از آن دو آسیب و لطمه جدی وارد میكند. زمانی كه چنین اتفاقی بیفتد اولین ثمره تلخی كه از آن به بار مینشیند بی توجهی فرزندان نسبت به نظرات و مدیریت والدین و شانه خالی كردن از اجرای دستورات آنها است. صالحی روانشناس در خصوص فرزند سالاری می گوید: كودك یعنی برآوردن نیازهای اولیه، بنابراین تربیت صحیح ایجاد عزت نفس، احترام به قانون و مظاهر قانون افزایش دانش، بنابراین تربیت صحیح تنها با نصیحت اجرا نمیشود رعایت اصول اخلاقی را درست به فرزندان بیاموزیم.
وی اظهار داشت: كمبودهای روانی ناشی از تنهایی، نیاز به پیشرفت، برتری جویی، رسیدن به رفاه و مواردی از این قبیل موجب میشود كودكان در مركز توجه قرار گیرند و به عنوان ابزاری برای دست یابی به آنچه كه والدین میخواهند مورد استفاده باشند.
صالحی تصریح كرد: فرزندان به خصوص در دوران كودكی به لحاظ قابلیتهای بالقوه ابزاری مناسب برای رسیدن به ایده آلها و اهدافی محسوب میشوند كه والدین به آنها امید داشته اند و كمبودهای تخصصی خود را در فرزند پروری با تامین امكانات لازم و غیر لازم برای فرزندانشان و توجهات غیر منطقی به او جبران میكنند.
وی خاطرنشان كرد: امروزه خانوادهها از حالت سنتی خارج شده به خانوادههای مدرن تبدیل شده اند این موضوع باعث شده تا نحوه تربیت فرزندان با گذشته تفاوتهایی پیدا كند و همچنین با كاهش تعداد بچهها، فرزند سالاری در خانوادهها پدید آمده كه همین امر موجب بروز مشكلات رفتاری در آنان شده است.
این گزارش حاكی از آن است كه برخلاف نیازهای جسمی، نیازهای روحی و احساسی كودك ممكن است مشخص نباشد و به همین دلیل نادیده گرفته شود اما این نیازها به اندازه نیازهای جسمیمهم هستند. برآورده شدن نیازهای روحی كودك و در یك كلام سلامت روانی آنها باعث میشود بچهها خوب تفكر كنند پیشرفت اجتماعی داشته و مهارتهای جدید را به خوبی بیاموزند ولی اگر توجه والدین بیش از اندازه باشد باعث فرزند سالاری در خانوادهها میشود كه باعث ایجاد آثار منفی میشود. در این گزارش آمده است، از بین رفتن حقوق و احترام والدین یكی از آثار مخرب فرزند سالاری بوده پدر و مادر نسبت به فرزندان خود دارای حقوقی هستند كه در خانوادههای فرزند سالار این حقوق به فراموشی سپرده شده و این نخستین نقطه انحراف و میوه تلخ این پدیده در درون خانواده است.بنابراین گزارش، به منظور پیشگیری و یا اصلاح پدیده فرزند سالاری باید كوشید تا با ریشههایی كه باعث فرزند سالاری شده مقابله كرده و تا حد امكان ضعیف گردد.