Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 - 19:10

13
فروردین
بهار و انرژی تولد دوباره

بهار و انرژی تولد دوباره

بهار کم کم از راه می‌رسد و درختان رخت نو بر تن می‌کنند. ما هم باید از بهار درس بگیریم. باید سعی کنیم افسردگی را از خود دور کنیم و عهدهای جدیدی در جهت زندگی بهتر ببندیم.

رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره

 

بهار، همان فصلی است که در آن شاهد اعجاز طبیعت هستیم. شاهد جان گرفتن و زنده شدن طبیعت و گل دادن بوته‌ها و درختان.

در فصل‌های دیگر سال، بیشتر شاهد تغییراتی هستیم كه گرچه زیبایی‌های خاص خود را دارند اما زنده شدن و از مرگ به زندگی گراییدن در ظاهر آنها كمتر به چشم می‌خورد.

اما آمدن بهار شبیه به زنده شدن است. درختان خشك و بی بار، ناگهان لباس سبز به تن می‌کنند، بوته‌های مرده دوباره گل می‌دهند، شکوفه‌های رنگارنگ بر پیكر شاخه‌های بی برگ قهوه‌ای رنگ می‌روید، چمن‌های سبز، باغ‌ها را فرا می‌گیرد و همه چیز دوباره زنده می‌شود!

و این همان کاری است که ما هم باید انجام بدهیم. بله. ما هم باید لباس افسردگی، دلتنگی، اندوه و ناراحتی‌ها را در آوریم و بهار را به قلب و روحمان دعوت کنیم و دوباره زنده و متولد شویم.

یعنی گام به گام با بهار، با یکی از درختان میوه‌ی نزدیک محل زندگی‌مان عهد ببندیم که با زنده شدن و برگ و شکوفه دادن آن، و سرانجام با میوه دادن آن، ما هم خودمان را راهبرد کنیم تا برگ‌های زرد ملال و افسردگی را بریزیم و کم کم به انجام کار مثبت، خلاقه و سازنده‌ای رو بیاوریم و محصول و ثمر بدهیم.

انرژی درمانی در بهار

انرژی بهار، انرژی از خواب برخاستن و بیدار شدن است و این همان نوع از انرژی است که غیر از درختان و گیاهان و دیگر جانداران، ما نیز بدان نیاز داریم چون بسیاری از ما از نظر معنوی و روحی در خوابیم و گویی نیاز داریم کسی بیاید و ما را بیدار کند و به ما بگوید برخیز و هر قدر شکست خورده‌ای، یا اشتباه کرده‌ای، همه را فراموش کن و بیدار و پرانرژی، راه زندگی‌ات را پیدا کن و ادامه بده.

همانطور که می دانید آمار نشان می‌دهد که تعداد افراد افسرده روز به روز افزون می‌شود و متاسفانه همین آمار نشان از آن دارد که خانم‌ها، بیشتر از آقایان دچار افسردگی می‌شوند. برای افراد افسرده، خصوصاً اگر افسردگی حادتری داشته باشند، زندگی معنا ندارد. همه چیز بیرنگ و غمگین است. انگیزه و شوقی در آنها وجود ندارد.

گویی همه درها بر روی آنها بسته شده، همه جا تاریك و همه چیز در اطراف ایشان مرده است. وضعیت این افراد بی شباهت به زمستانی سرد و یخ زده كه در آن همه چیز مرده و رنگ باخته، نیست.

غیر از افراد افسرده، افراد معمولی هم در زندگی خود، بارها شكست و ناامیدی، سردی و بی انگیزگی، بن بست های تاریك و سخت را تجربه کرده‌اند.

برای اكثر ما پیش آمده كه در فشار مصیبت‌ها و سختی‌ها حس كنیم دیگر زندگی تمام شده و هیچ روزنه‌ی امیدی باقی نمانده است.

بسیاری از ما این حالت را با گریه و زاری، با اندوه و غم نهان یا آشكار، با حسرت و ناامیدی سپری می‌کنیم. اما بیشتر ما در عمق جانمان منتظریم.

در قلبمان، بارقه‌ای از امید می‌درخشد و در ته وجود خود می دانیم كه بعد از این سختی، آسانی، و پس این زمستان، بهار از راه خواهد رسید. بهاری كه دوباره ما و آرزوهایمان را زنده خواهد كرد.

چگونه پر انرژی تر باشیم

اگر می‌خواهید پر انرژی باشید و لباس افسردگی را در آورید، تنها عبور از زمستان سختی‌ها كافی نیست. ما باید بازایستادن را بعد از افتادن، پیروزی را بعد از شكست خوردن، ترمیم خود را بعد از زخمی شدن و فروریختن یاد بگیریم.

گاهی ناچاریم با داشتن احساسات آسیب خورده و زخمی، با تفكر و به كار انداختن عقل و منطق، مسئله‌ای را حل كنیم و ترمیم احساس آسیب خورده‌ی خود را كمی به تعویق بیندازیم.

درست مانند كسی كه پایش زخمی شده ولی ناچار است برای نجات خود، با همان پای آسیب دیده راهی نسبتاً طولانی را بپیماید تا خود را به مكانی امن برساند.

با طبیعت وقت بگذرانید!

در طبیعت، گل دادن مقدمه‌ی میوه دادن است. میوه، ثمر و نتیجه‌ی درخت است.

درخت مانند یک کیمیاگر زبر دست، رنج بسیار می‌کشد تا آب و مواد غذایی را به شاخه‌هایش برساند. نور را از خورشید بگیرد و سرانجام میوه بدهد.

ما هم باید برای میوه دادن، برای محصول یا ثمر دادن، اول گل بدهیم. و کم کم گل را به میوه و ثمر و خلاقیت تبدیل کنیم.

هر قدر که شما هم بتوانید همراه با بهار، در طبیعت قرار گیرید، روح بهار، بیشتر و بیشتر در جسم و جانتان رسوخ می‌کند.

گویی دوباره جان می‌گیرید و شکوفه می‌دهید. چون بهار، فصل روییدن دوباره و بیداری است، به محض آن که در طبیعت قرار می‌گیریم، همین حس رویش و بیداری به ما هم منتقل می‌شود و گویی روحمان، تر و تازه شده و به پرواز در می‌آید.

شاید برای همین است که تا به بهار نزدیک می‌شویم همه می گویند بوی بهار و عید می‌آید. چون روح، روان و جسم همه‌ی ما بوی بهار، بوی زنده شدن و بیدار شدن را می‌شناسد.

اما تنها بوی بهار برای ما کافی نیست، لازم است بیشتر به طبیعت برویم و از بهار و تغییرات همراه با بهار الگوبرداری کنیم. بیشتر به مشاهده طبیعت بپردازیم و راز نو شدن را از طبیعت بیاموزیم.

به نظر من بزرگترین راز بهار همین است که به بیدار شدن اعتقاد داشته باشیم. اطمینان به این که می‌توان سرما و سختی را پشت سر گذاشت و دوباره شکفته شد. آمدن بهار بر همه مبارک باشد.

 

برچسب ها: روانشناسی، سلامت روان، طبیعت، عید نوروز، انرژی درمانی در بهار، بهار و تولد دوباره، رویش دوباره تعداد بازديد: 1632 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز