Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
شنبه 1 اردیبهشت 1403 - 11:25

19
بهمن
چرا دروغ مي‌گوييم؟

چرا دروغ مي‌گوييم؟

پژوهشگران به این نتیجه سیده‌اند كه دروغ گفتن همه‌گیر شده است و بیش از آنچه تصور می‌شود، مردم به این عادت خو كرده‌اند. دروغ گفتن از پایین‌ترین سنین زندگی ما شروع می‌شود؛ از همان دورانی كه تازه شروع به حركت می‌كنیم.

تحريريه دنيای سلامت

 

نیمی از مردم جهان به طور میانگین در هر 10 دقیقه سه دروغ می‌گویند. از دروغ‌های پیش پا افتاده (من همین الان می‌خواستم بهت زنگ بزنم، چقدر لاغر شدی) گرفته تا دروغ‌های بزرگ‌تر مثل (مطمئن باش كه رازت را برای همیشه تو دلم نگه می‌دارم، من هم خیلی دوستت دارم).

پژوهشگران به این نتیجه سیده‌اند كه دروغ گفتن همه‌گیر شده است و بیش از آنچه تصور می‌شود، مردم به این عادت خو كرده‌اند. دروغ گفتن از پایین‌ترین سنین زندگی ما شروع می‌شود؛ از همان دورانی كه تازه شروع به حركت می‌كنیم.

در ابتدا دروغ‌های‌مان ساده‌تر و بچگانه‌تر است و هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، دروغ‌ها شكل پیچیده‌تری به خود می‌گیرند و دیگر از دروغ‌های ساده قبلی خبری نیست. در واقع یاد می‌گیریم كه برای نجات خود از هر موقعیت آزاردهنده‌ای، دروغ بگوییم.

براساس پژوهش‌ها افراد اجتماعی و مردم پسند، دروغ‌گوهای ماهرتری هستند و معمولا با دروغ‌ها و فریب‌های‌شان نیز به موفقیت‌های اجتماعی بیشتری دست می‌یابند.

چرا دروغ می‌گوییم؟

ما دروغ می‌گوییم تا كارمان پیش برود پس ما در حقیقت در یك موضوع طوری تغییر ایجاد می‌كنیم كه طرف مقابل‌مان لذت بیشتر ببرد و خودمان نیز به موفقیت بیشتری دست یابیم. مثلا می‌گوییم «چقدر امروز عالی به نظر می‌رسی» و یا اینكه «من واقعا با تمام حرف‌هایت موافقم»؛

در صورتی كه یقین داریم حقیقت این نیست؛ ولی برای دست یافتن به موقعیت و منافع بیشتر دروغ می‌گوییم. گاهی اوقات نیز دروغ می‌گوییم، زیرا می‌خواهیم اطرافیان خود را به آنچه می‌گوییم متقاعد كنیم تا آنها حرف‌هایمان را راحت‌تر و بیشتر باور كنند.

با اینكه دلایل بسیاری را می‌توان برای دروغگویی ذكر كرد، اما به طور كلی می‌توان گفت دروغ گفتن یك تاكتیك نادرست اجتماعی است برای رسیدن به آنچه كه درصدد به دست آوردنش هستیم.

اگرچه از همان دوران كودكی دروغ گفتن را می‌آموزیم، ولی دروغ گفتن نیز ریشه‌های تكاملی دارد. اگر به زندگی حیوانات كمی توجه كنید، درمی‌یابید كه آنها نیز دروغ‌های ساده می‌گویند.

حتی گاهی اوقات برخی از آنها می‌توانند دروغ‌های پیچیده نیز بگویند. مثلا كرم شب تاب، سیگنال‌هایی می‌فرستد تا گونه‌های دیگر كرم‌های شب تاب را جذب خود كند و كسی كه به طرف او كشیده شود، در نهایت طعمه او شده و خورده می‌شود.

شانپانزه و میمون، حیواناتی هستند كه دروغ‌های پیچیده‌تری می‌گویند. این حیوانات از نظر روانشناسی شخصیت‌های مرموزتر داشته و شباهت زیادی به انسان‌ها دارند. مردم با دروغ گفتن، پایه‌های روابط خود را با ارتباطات غلط و نادرست آغاز می‌كنند.

نیمی از افراد وقتی كه می‌خواهند با غیرهمجنس خود رابطه برقرار كنند، در همان 10 دقیقه نخست آشنایی، حتما یك دروغ می‌گویند و به تدریج دروغ‌های آنها مثل یك توپ برفی می‌شود كه كم‌كم بزرگ‌تر و بزرگ‌تر خواهد شد.

عدم صداقت، نوعی بی‌اعتباری به همراه دارد؛ در صورتی كه بیشتر انسان‌ها، از روابط‌شان انتظار به دست آوردن اعتبار بیشتر دارند. ما می‌خواهیم با دیگران صادق باشیم و می‌خواهیم بدانیم كه از نظر آنها چه جایگاهی داریم.

وقتی از همان ابتدای امر شروع به دروغ گفتن می‌كنیم، حتما برداشت و درك نادرستی از ارتباطات در ذهن‌مان است و در واقع هرگز نفهمیده‌ایم كه هستیم؛ زیرا هر یك از دروغ‌های ما بازخورد وسیع‌تری دارد.

وقتی می‌گوییم «تو واقعا كارت محشره» و این جمله را وقتی به زبان آوریم كه هیچ اعتقادی به آن نداریم، در واقع هرگز نمی‌توانیم خود را در مقام سنجش و ارزیابی قرار دهیم. افرادی كه زیاد دروغ می‌گویند، از نظر روانشناسان شخصیت ضداجتماعی دارند و جامعه‌ستیز هستند.

با گذشت زمان، دروغ‌ها بزرگ‌تر می‌شوند. با شروع یك دروغ كوچك، دروغ‌های بعدی نیز پشت سر آن می‌آیند. انسان‌ها استانداردهای متفاوت حقیقت را می‌گویند؛ مثلا ما از یك سیاستمدار انتظار صداقت زیادی نداریم؛ در حالی كه از یك دانشمند توقع داریم حتی یك كلمه هم دروغ نگوید.

اما چرا هیچ یك از دروغگوها را دوست نداریم؟ وقتی كه كسی دروغ می‌گوید، تمام رابطه‌ها و پیوستگی‌ها را از هم می‌درد. دروغ و نیرنگ مانع از اعتماد مجدد ما به فرد می‌شود.

اعتراف به دروغ بهترین راه برای كاهش اثرات منفی آن است. اگر در مقام پدر و مادر هستید، همیشه از فرزندان‌تان بخواهید كه روراست باشند و به آنها اطمینان دهید كه فقط تمایل به شنیدن حقیقت را دارید؛ هرچقدر هم كه تلخ باشد. به آنها بگویید كه هرگز نباید اعتماد متقابل آنها از بین برود.

همه انسان‌ها در درونی‌ترین بخش‌های شخصیتی‌شان، انسان‌هایی پاك و بی‌آلایش هستند. اغلب آنهایی كه دروغ می‌گویند، دروغگوهای خوبی نیستند و اگر حرف‌های خود را از قبل آماده كرده باشند، باز هم از حالات و چشم‌هایشان واقعیت برملا می‌شود. كسی كه دروغ می‌گوید، نمی‌تواند نگاه خیره خود را مدت زیادی به چشمان فرد مقابلش بدوزد و سریع روی از او برمی‌گرداند.

چشمان افراد دروغگو بیش از حد معمول باز شده و در اكثر مواقع حركت‌های چشم تندتر می‌شود. آنها به هنگام حرف زدن حركات اضافی انجام می‌دهند و اغلب از كلیات حرف می‌زنند تا جزئیات. وقتی كه بحثی به میان می‌آید، برای آنكه لو نروند، سریع موضوع حرف را عوض می‌كنند تا مبادا سوالی از آنها پرسیده شود و دروغ‌شان آشكار گردد.

اگر از كسی دروغی شنیدید، ولی از قضیه به طور یقین مطمئن نبودید، بگذارید چند روز از این ماجرا بگذرد و بعد دوباره داستان و موضوع مورد نظر را از او بپرسید. در داستانی كه این بار از زبانش می‌شنوید، خواهید دید كه جزئیات موضوع تغییر كرده است. در واقع افرادی كه دروغ می‌گویند، درصدد پیشبرد اهداف شخصی خود هستند تا خود را بیشتر مطرح كرده و از آنچه كه هستند، بالاتر، بهتر و مهم‌تر جلوه كنند

برچسب ها: روانشناسی، چرا دروغ مي‌گوييم، علل و انواع دروغ گویی، علل دروغ گویی، درمان دروغگویی تعداد بازديد: 908 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز