Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 - 11:34

6
آذر
پای صحبت دست اندرکاران «آهسته با گل سرخ»

پای صحبت دست اندرکاران «آهسته با گل سرخ»

هادی مرزبان در آخرین فعالیت خود که این روزها روی صحنه است نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» اثر رادی را با بازی اسماعیلی، حاتمی، حجار، قریبیان و کوثری روی صحنه برده است.

هادی مرزبان در آخرین فعالیت خود که این روزها روی صحنه است نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» اثر رادی را با بازی اسماعیلی، حاتمی، حجار، قریبیان و کوثری روی صحنه برده است.

آهسته با گل سرخ کمتر پیش آمده در تئاتر ایران کارگردانی تمام عمر هنری خود را وقف آثار یک نویسنده خاص کند و جهان نوشته‌‌های او را به‌خوبی روی صحنه بیاورد. هادی مرزبان یکی از وزنه‌های مهم کارگردانی تئاتر ایرانید طولایی در اجرای آثار اکبر رادی دارد.

او در آخرین فعالیت خود که این روزها روی صحنه است نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» اثر رادی را با بازی حبیب اسماعیلی، محمد حاتمی، میترا حجار، سام قریبیان و فریبا کوثری روی صحنه برده است.

به همین بهانه با عوامل این نمایش گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید. 

هادی مرزبان: متن «آهسته با گل سرخ» کاملاً به‌روز است 

شما ید طولایی در اجرای نمایشنامه‌‌های مرحوم اکبر رادی دارید و شاید همین نکته یکی از مشخصه‌‌های بارز شما در عرصه تئاتر ایران باشد اگر اشتباه نکنم چیزی حدود

سی سال پیش نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» را روی صحنه برده بودید، چه لزومی داشت تا دوباره این کار را پس از سال‌ها روی صحنه ببرید در شرایطی که متون دیگری از اکبر رادی همچنان وجود دارد که رنگ صحنه را به خود ندیده است؟

ورودم به دنیای پررمز و راز رادی یک نقطه عطف در زندگی‌ام بود. سال ۵۸ پس از بازگشت به ایران نمایشنامه‌ای از رادی را در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه بردم چند سال بعد یعنی زمستان سال ۶۳ به‌واسطه یکی از دوستان قرار شد برای اولین باراکبررادی را ملاقات کنم تا آن زمان حتی عکس او را ندیده بودم وفقط او را بادیالوگ‌‌هایش می‌شناختم، تصور می‌کردم چهره اوشبیه ایبسن باشد.

بالاخره او را دیدم و جالب است بدانید شبیه ایبسن نبود اما عکس ایبسن، چخوف و صادق هدایت اولین چیزهایی بودکه دراتاق کارش توجهم را جلب کرد.

همان زمان پایه اجرای نمایشنامه «پلکان» گذاشته شد و این همکاری ادامه‌دار شد. رادی به کسی اجازه نمی‌داد حتی کلمه‌ای از نمایشنامه‌‌اش را جابه‌جا کند اما رفته‌رفته من با اطلاع و اجازه خودش این اختیار را داشتم در صورت لزوم صحنه‌‌های نمایشنامه را حذف کنم، این اجازه را به من داد چرا که من را باور داشت.

به‌واسطه اجرای نمایشنامه «پلکان» بیش از پیش به رادی نزدیک شدم به‌طوری‌که تا او نمایشنامه‌ای می‌نوشت من آن را روی صحنه می‌بردم و حتی در دوره‌ای که کار نمی‌کرد من نیز کم‌کار شده بودم و بعد با اصرار خود رادی نمایشنامه‌ای از محمد رحمانیان را روی صحنه بردم.

امسال درست سی سال از اجرای نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» می‌گذرد، شهرام کرمی؛ مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی که اجرای قبلی این کار را دیده بود به من گفت خیلی دوست دارد تا این کار مجدداً روی صحنه برود.

از آن‌جایی نسل جوان این اثر را ندیده است من نیز استقبال کردم و دوست داشتم آن را بار دیگر روی صحنه ببرم. این شد که پس از سی سال دوباره این نمایشنامه اجرا شد. 

همان‌طور که خودتان اشاره کردید شما رقابت بسیاری با مرحوم رادی داشتید و حتی اجازه دخل و تصرف در نمایشنامه‌شان، اثری که در حال حاضر روی صحنه است چقدر نسبت به خود نمایشنامه و حتی چقدر نسبت به اجرای نخست آن در سال‌های پیش متفاوت شده و تغییر پیدا کرده است؟

بسیار زیاد، به بعد عاشقانه اثر کمی بیشتر پرداختم البته حال و هوای نمایش همان حال و هوای متن و اجرای قبل است ضمن این‌که برخی جاهایی که احساس می‌کردم شاید تماشاگر امروز خسته شود را حذف کردم.

تماشاگر امروز دیگر حوصله تماشای نمایش حدود دوساعت‌ونیم را نداردازطرفی دیگر انگار همه چیز به این سمت می‌رودتا تماشاگران به سمت سطحی‌نگری و ساده‌پسندی سوق پیدا کنند در نتیجه متناسب با مخاطب امروز این پیس را که چیزی حدود دوساعت‌ونیم زمان طلب می‌کرد را به یک‌ساعت‌ونیم رساندم البته هیچ لطمه‌ای به درام و قصه وارد نشده است.

یک نکته‌ای که در مورد نمایش به نظرم می‌رسید این است که به‌رغم آن‌که متن برای چند دهه پیش است و قصه‌ای را در بستر انقلاب روایت می‌کند اما حرف‌‌هایش هنوز تازگی دارد و کهنه نشده است و حتی می‌توان برای کاراکتر‌‌های آن در دنیای امروز مابه‌ازای بیرونی پیدا کرد؟

صددرصد، من تا دردی نداشته باشم کار نمی‌کنم. من از تئاتر عقیم متنفرم.

وقتی اجرای دوباره «آهسته با گل سرخ» پیشنهاد شد درباره آن فکر کردم ودیدم اتفاقاً این متن به‌روز است. می‌دانید چرا؟

چون ما هنوز هم ماشین‌‌های دومیلیاردی در خیابان زیاد داریم، هنوز هستند کسانی که در پایشان برف برود و درد یخبندان را بکشند، هنوز عده‌ای هستندکه آنقدر دارایی دارند نمی‌دانند چطور استفاده کنند و عده‌ای دیگر هستند که سال و ماه برود رنگ گوشت را هم نمی‌بینند. فقر، اختلاف طبقاتی و... همیشگی است.

من فقر و بی‌عدالتی را به‌خوبی لمس کردم و می‌شناسم و یکی از دلایل این‌که به آثار رادی جذب شدم این بود که او در تمام آثارش از بی‌عدالتی صحبت می‌کند. نداری و بی‌عدالتی این روز‌‌ها هم وجود دارد و این شد که این نمایشنامه را کار کردم و مردم هم بسیار با آن همذات‌پنداری می‌کنند.

عده‌ای از منتقدان تئاتر معتقدند دوره اجرای نمایشنامه‌‌های اکبر رادی گذشته است و این هجمه به سمت شما که باز هم نمایشنامه‌‌های او را به روی صحنه می‌برید وجود دارد، خودتان چقدر به این حرف قائل هستید؟

این حرف برای آن سالن‌‌هایی است که جز جیغ بنفش و حرکات عجیب و غریب چیزی نمی‌خواهند. رفته‌رفته انگار دیالوگ دارد از تئاتر حذف می‌شود.

می‌روی یک نمایش ببینی و جز این‌که سردرد بگیری چیزی برایت ندارد.

اولین رکن یک نمایش دیالوگ است تا چیزی را به مخاطب منتقل کند. چرا این را می‌گویید چهل سال پیش هم در دانشگاه آب من و برخی دوستان که خیال می‌کردند چون برشت کار می‌کنند پس خیلی کار بزرگی کردند در یک جوی نمی‌رفت. این حرف برای کسانی است که تا از کشور می‌روند هنوز هواپیما به زمین نرسیده یادشان می‌روند از کجا آمده‌اند و هویتشان را فراموش می‌کنند.

مرغ همسایه برایشان غاز است تا سر دو کلاس در یکی از دانشکده‌‌های غرب می‌نشینند فکر می‌کنند فقط آن‌ها درس‌خوانند و سر کلاس نشستند.

نمی‌دانند چه‌بسا ما در دانشکده‌‌های بهتر از آن‌ها خواندیم و آموختیم.

 من خودم را گم نکردم و سعدی، حافظ، فروسی و... یادم نرفته است. ما حتی از خود قرآن چقدر می‌توانیم برای درام وام بگیریم.

اشکال از این است که فکر می‌کنیم مرغ همسایه غاز است. ۱۲ نمایشنامه از رادی را روی صحنه بردم و از میان تمام آثار او تنها یک نمایشنامه «در مه بخوان» است که فکر می‌کنم زمانش گذشته وگرنه آن را هم کار می‌کردم.

کسانی که می‌گویند دوره نمایشنامه‌‌های رادی گذشته است متن‌‌های او را نمی‌فهمند. 

میترا حجار: نقش ساناز منحصر به فرد است 

چند سالی بود شما را روی صحنه تئاتر ندیده بودیم چندی پیش قرار بود با نمایشی به این عرصه برگردید اما نشد و حالا با نمایش «آهسته با گل سرخ» به تئاتر بازگشتید، چه وجوهی از این پیشنهاد برایتان جذاب بود که حالا که این اثر را انتخاب کردید؟

شخصیت ساناز، نمایشنامه و یا اسم خود آقای مرزبان هر یک چقدر سهم داشتند؟

شاید بتوان گفت کل این مجموعه؛ با آقای مرزبان، چند باری قرار بود کار کنیم که هر بار به دلیلی این اتفاق نیفتاد، این بار خوشبختانه این فرصت محقق شد نمایشنامه را خواندم و در همان چند صفحه اول فضای اجتماعی آن که بسیار به شرایط کنونی شباهت داشت، مرا مجذوب کرد.

شخصیت ساناز هر چند نسبت به سایر نقش‌ها کوتاه‌تر بود، اما حضور بسیار پررنگی داشت و این موضوع آن را برایم منحصربه‌فرد کرد. 

خیلی‌‌ها نسبت به اجرای نمایشنامه‌‌های اکبر رادی در زمان فعلی دافعه دارندومی‌گوینددوره این قصه‌‌ها سر آمده، اماخودتان فکر می‌کنید چقدر از حرف‌‌های نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» را می‌شود به زمان حال بسط داد و یا شخصیت‌‌های آن در این روزگار مابه‌ازای بیرونی دارند؟

بله، با این دافعه نسبت به کارهای آقای رادی کاملاً آشنا هستم و تا حدی باید اعتراف کنم خودم هم‌ زمانی جزء آن دسته بودم.

اما این نکته را فراموش نکنیم که تئاتر بیشتر متکی به اجراست نه متن.

زمان نسبت به آن دوران تغییر زیادی کرده و ریتم زندگی سریع‌تر شده اما اگر بتوان ضرباهنگ امروز را در نمایشنامه‌های قدیمی به وجود آورد می‌توان دید که هنوز برای مخاطب امروز جالب است. 

در ادامه سؤال قبل به هر حال ساناز متعلق به چند دهه پیش است برای آن‌که آن محدود به دوره خاصی نباشد و حتی مخاطب امروز هم با آن ارتباط برقرار کند تمهیداتی در ایفای نقش داشتید مثلاً سعی شد خوانشتان از نقش کمی متفاوت از آنچه در نمایشنامه است، باشد؟

نه واقعاً، ما در این دوره زندگی می‌کنیم و خواه ناخواه این اتفاق افتاده و باید دید زمانی که آقای مرزبان در سی سال پیش این نمایش را اجرا کردند و نقش ساناز را خانم فرزانه کابلی ایفا کردند چطور بوده شاید اگر مقایسه‌ای اتفاق بیفتد باید از دید آقای مرزبان باشد.

برای ایفای شخصیت ساناز چقدر از خود نمایشنامه وام گرفتید یا باتوجه به کدگذاری‌های آقای مرزبان و تعامل با کارگردان به نقش رسیدید؟

نقش ساناز در نمایشنامه به‌درستی و به‌طور کامل پرداخته شده، البته کمک‌های آقای مرزبان هم بی‌تأثیر نبود.

در مجموع به‌جز یکی دو مورد کوچک باهم اختلاف‌نظر چندانی نداشتیم. 

فریبا كوثری: شاهد بی‌توجهی تلویزیون به مخاطبان هستیم 

خانم كوثری پس از سال‌ها فعالیت گسترده در سینما و تلویزیون چطور شد كه پایتان به تئاتر باز شد و بازی در نمایش «آهسته با گل سرخ» آقای مرزبان را پذیرفتید؟

من قبل از این كار، اوایل دهه ۸۰ در نمایش «پرده عاشقی، مجلس ‌زن‌كشی» به کارگردانی داوود میرباقری بازی كرده بودم که تجربه بسیار سخت و جذابی بود.

بعد از آن پیشنهاد‌‌های زیادی برای بازی در تئاتر داشتم اما با وجود این‌که حضور در این فضا را دوست داشتم بعد از كار دیگر روی صحنه حاضر نشدم.

یکی از دلایل این اتفاق هم به متن نمایشنامه برمی‌گردد. من بیشتر متون ایرانی را می‌پسندم، نه اینكه بگویم آثار خارجی بد است نه!

اما با متون ایرانی ارتباط بهتری برقرار می‌كنم و به نظرم از آن‌جایی که ما فرهنگ غنی داریم اجرای آثار ایرانی خیلی جای کار دارد.

زمانی که این پیشنهاد از سوی آقای مرزبان مطرح شد درگیر یک سفر بودم و از سویی دیگر در رابطه با این كار کمی اضطراب داشتم به هرحال در تئاتر نفس به نفس تماشاگر هستی و مثل تصویر امكان خطا وجود ندارد.

اما متن نمایشنامه، كارگردانی آقای مرزبان و گروه منظم این كار باعث شد به این پروژه بپیوندم.

البته آقای حاتمی هم در این تصمیم‌گیری نقش موثری داشتند، یادم می‌آید قبل‌تر صحبتی در رابطه با حضور دوباره‌ام در تئاتر باهم داشتیم و گفته بودم اگر متن خوب باشد قبول می‌کنم این شد که جسارت کردم و با وجود این‌که می‌دانم دوستانی هستند که سال‌های سال است در تئاتر زحمت می‌کشند اما دوباره روی صحنه حاضر شدم. 

جالب است شما این اواخر فضاهای مختلف پرچالشی ازجمله اجرا برنامه تلویزیونی و تئاتر را تجربه کردید!

هر فردی باید از موقعیت‌های زندگی خود به‌درستی استفاده كند. متاسفانه ما شاهد بی‌توجهی تلویزیون به مخاطبان هستیم.

همه دوستان در تلویزیون تلاش می‌كنند اما با بی‌مهری مواجه می‌شوند. خیلی‌‌ها برای جذب مخاطب به تلویزیون در این سال‌ها تلاش کردند اما نمی‌دانم بگویم با سیاست‌‌های نادرست، مدیریت و انتخاب‌‌های غلط و... مخاطبان این مدیوم به‌مرور كمتر و كمتر می‌شود.

مدام از مقابله با شبکه‌‌های ماهواره‌ای و فرهنگ‌سازی صحبت می‌کنیم اما شما شرایط را نگاه کنید! تا چند سال دیگر سریال «مختارنامه» باید پخش شود؟

چرا آثار بهتر و به‌روزتر تولید نمی‌شود كه برای مردم جذاب باشد؟ باید فكری در این‌باره كرد. هنر تئاتر در این سال‌ها کمی مهجور شده بود اما در حال حاضر خرسندم كه طی سال‌های گذشته تئاتر دیده شده و به رونق و جایگاه اصلی خود بازگشته است.

از این‌که دوباره روی صحنه حاضر شدم و خودم را محک می‌زنم خوشحالم اما از طرفی از دوستانی كه سال‌های طولانی در عرصه تئاتر زحمت کشیدند عذر می‌خواهم و اصلاً دوست ندارم این طور تصور كنند كه ما قرار است جای آن‌ها را بگیریم، تنها دوست دارم در کنار این عزیزان به رونق تئاتر كمك كنیم. 

به نکته خوبی اشاره کردید، خیلی‌‌ها نسبت به حضور بازیگران حوزه تصویر در عرصه تئاتر دافعه داشتند و دارند!

به یاد می‌آورم زمانی خیلی از دوستان و اهالی تئاتر نسبت به این موضوع دافعه داشتند البته من با نظر بسیاری از این دوستان موافقم، خیلی‌‌ها درس این کار را خوانده‌اند و سال‌های سال در عرصه تئاتر فعالیت کرده‌اند اما کارشان آنطور که باید دیده نشده است.

اما معتقدم حضور ما در كنار آن‌ها می‌تواند به تئاتر رونق بیشتری بدهد و گرنه من یا دوستان دیگر که در حوزه تصویر کار کرده‌اند، به‌تنهایی چقدر می‌توانیم تماشاگر بیاوریم؟

حضور ما و این دوستان در کنار هم می‌تواند به تئاتر رونق ببخشد.

به این اشاره کردید که متن ایرانی را بیشتر می‌پسندید، پس با این حساب نمایشنامه این کار هم یکی از دلایل انتخابتان بود؟

من حتی رمان هم بخواهم بخوانم ترجیح می‌دهم در وهله اول رمان‌‌های ایرانی را بخوانم، چیزی که متعلق به سرزمین من و برخاسته از ریشه‌‌های من باشد برایم بسیار جذاب است.

رمان‌‌های خارجی از نویسندگان بسیار خوب ملل مختلف می‌خوانم اما فکر می‌کنم ما در ایران نویسندگان بسیار خوبی داشتیم و داریم.

آقای اکبر رادی نویسنده همین نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» جایگاه بسیار ویژه‌ای دارند. در کل به نظرم نمایشنامه‌‌های ایرانی بسیار خوبی وجود دارد که ما می‌توانیم روی صحنه ببریم. 

با گذشت مدت زمان زیادی از نگارش نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» به نظر می‌رسد مسائل مطرح شده در آن همچنان برای مخاطب تازگی دارد. نظر شما در این باره چیست؟

بله، به سبب این‌که ما در حال حاضر هم در شرایط سیاسی هستیم که اتفاقات مشابه را داریم.

من در سال‌های انقلاب بزرگ شدم با این‌که در آن زمان سن کمی داشتم اما کاملاً حوادث آن سال‌ها را به خاطر دارم.

هركس برداشت آزادی نسبت به این موضوع دارد و همچنان آن آدم‌‌ها با همان استرس و نگرانی‌‌ها در جامعه ما وجود دارند. 

اما برویم سراغ نقشی که ایفا کردید، این کاراکتر کاملاً از نقش‌‌هایی که تا به امروز ایفا کردید متفاوت است، شاید پیش‌تر کاراکتری مربوط به همین طبقه اجتماعی را بازی کردید اما خود این شخصیت تفاوت‌‌های بارزی دارد!

این شخصیت بسیار از من دور است اما همیشه قرار نیست به ایفا یك نقش ثابت بپردازم.

من باید خودم را محك بزنم و این نقش برای من تولد دوباره بود و به‌دلیل دوری این شخصیت از من برای مخاطب جذاب است. 

خیلی‌‌ها معتقدند حضور در اتمسفر تئاتر و ایفای نقش روی صحنه اعتبار بالایی را با خود همراه دارد شما تا چه اندازه به این موضوع اعتقاد دارید؟

هر فردی هر كاری را كه انجام می‌دهد توانایی‌های خود را به رخ می‌كشد و خود را محك می‌زند.

تئاتر كار بسیار سختی است اما لذت‌بخش و جذاب است. خیلی خوشحالم با دوستانی كار می‌کنم كه هر كدام دنیایی از تجربه هستند.

من بعد از این كار یك اپرا-نمایش را كار خواهم كرد كه فكر می‌كنم آن هم كار جذابی باشد.

اگر نكته‌ای هست به‌عنوان سخن پایانی بفرمایید.

امیدوارم تماشاگران این نمایش را ببینند و همكاران جسارت من را در صحنه تئاتر ببخشند، دوست ندارم فكر كنند من جایگاه آن‌ها را گرفتم، از زحمات آن‌ها در عرصه تئاتر مطلع هستم و امیدوارم تئاتر ایران مثل سینما در جهان بدرخشد. 

حبیب اسماعیلی: تئاتر نفس به نفس تماشاگر پیش می‌رود

آقای اسماعیلی در این چند سال اخیر فعالیت شما بیشتر در حوزه تهیه و پخش فیلم‌های سینمایی بوده، بازیگری خصوصاً در حوزه تئاتر تا چه اندازه دغدغه شخصی شماست و چطور بازی در این پروژه را پذیرفتید؟

از ده‌ سال گذشته تا امسال من كار تئاتر انجام ندادم و آخرین كارم یك تله‌تئاتر و یك نمایشنامه‌خوانی به كارگردانی ابوالقاسم معارفی بود.

بیشتر در دهه ۶۰  در زمینه بازیگری فعالیت داشتم اما بازیگری حرفه متداومی نیست پس ترجیح دادم به جای انتخاب یك شغل دیگر در همین حوزه فعال باشم، مدتی در زمینه تهیه و تولید فیلم‌ها كار كردم و از فضای بازیگری دور شدم اما دغدغه بازیگری از ابتدا با من همراه بود.

در رابطه با این كار خود من هم از انتخاب مرزبان تعجب كردم اما مایل بودم كه بعد از مدت‌ها بازیگری را تجربه كنم؛ نام هادی مرزبان به‌عنوان كارگردان، متن از اكبر رادی و همچنین تماشاخانه سنگلج از دیگر عوامل بازی من در این نمایش بود. 

نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» نزدیك به چهار دهه گذشته توسط اكبر رادی نوشته شده است از نظر شما این اثر امروز تا چه اندازه می‌تواند روی مخاطب تاثیرگذار باشد؟

اصولاً نویسندگان بزرگ ازجمله رادی آثاری را خلق می‌كنند كه مختص به همان لحظه نیست، مشكلاتی كه در این نمایشنامه به آن اشاره می‌شود تنها برای زمان اوایل انقلاب نبوده و در حال حاضر نیز مردم با‌ آن دست به گریبان هستند و حتی در آینده هم این مسائل وجود دارد. 

برخی از افراد چه در تئاتر و چه در سینما اعتقاد دارند كه كار تئاتر اعتبار بالایی را برای بازیگر با خود همراه دارد شما تا چه اندازه به این موضوع اعتقاد دارید؟

تئاتر، سینما و هنرهای دیگر برای خود تعریف مشخصی دارند. مهم كار، اجرا و نوشتن است.

تئاتر هم مثل حرفه‌های دیگر مشكلات مربوط به خود را دارد، ارتباط تنگاتنگ با مخاطب دارد، نفس به نفس تماشاگر پیش می‌رود و امكان اصلاح پرده‌‌ها وجود ندارد.

تئاتر مادر بازیگری است و در فضای تئاتر بازیگران دقت بیشتری برای بازی به خرج می‌دهند. 

موضوعی وجود دارد كه بخواهید به‌عنوان نكته بفرمایید.

ما در این نمایش تلاش كردیم به شخصیت‌های نمایشنامه رادی نزدیك شویم و فكر می‌كنم مخاطب هم راضی بوده و با اثر ارتباط برقرار كرده است.

 

برچسب ها: نمایشنامه، میترا حجار، آهسته با گل سرخ، دست اندرکاران آهسته با گل سرخ، هادی مرزبان، اکبر رادی، نمایشنامه آهسته با گل سرخ، نمایشنامه پلکان تعداد بازديد: 596 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز