Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
سه شنبه 28 فروردین 1403 - 18:57

18
اردیبهشت
گفتگو با مریم جعفری حصارلو، به بهانه رونمایی از كتابش (2)

گفتگو با مریم جعفری حصارلو، به بهانه رونمایی از كتابش (2)

حتی در تصویرسازی‌ها، فرصت خیال پردازی و درک مطلب را ایجاد کردم. امیدوارم که به نتیجه رسیده باشد. به هر حال این میوه چند ماهی است که وارد بازار شده است. ولی با همین چند ماه به چاپ دوم رسیده است.

ابتدا یک دختر 15 ساله به نام زهرا عنایتی و بعد یک نقاش حرفه‌ای به نام خانم سونیا مصطفی زاده مقدم خواهش کردم تا برای این کتاب نقاشی بکشد تا بچه‌ها خودشان رنگ کنند.

بنابراین حتی در تصویرسازی‌ها، فرصت خیال پردازی و درک مطلب را ایجاد کردم. امیدوارم که به نتیجه رسیده باشد. به هر حال این میوه چند ماهی است که وارد بازار شده است. ولی با همین چند ماه به چاپ دوم رسیده است.

کتاب برای چه رده سنی نوشته شده و آیا قصد دارید این راه آموزشی را ادامه دهید؟

برای تقریبا از 8 و یا 9 سالگی تا حدود 15 سالگی می‌توانند این کتاب را بخوانند. نه اینکه فقط بخوانند. بخوانند و هنر بازیگری را بیاموزند. تاکنون دو جلدی است. اما زمانی که برای چاپ کتاب اقدام کردم در صدد بودم تا 14 جلد تمامی‌ ارکان تئاتر را بنویسم.

یعنی دو جلد درمورد بازیگری، دو جلد در مورد کارگردانی، دو جلد در مورد طراحی صحنه و.. اما درحال حاضر نمایشنامه‌های دیگری را نوشتم، همچنین رمانی را در دست دارم که ذهنم را به خود مشغول کرده است.

بنابراین نمی‌دانم که دوباره فضای نوشتن برای کودکان را می‌توانم تجربه کنم یا خیر.

شما از دو زاویه می‌نویسید هم به عنوان یک نویسنده و هم به عنوان یک منقد، دنیای نقدرا چطور به دنیای نویسندگی ربط داه‌اید؟

هرگز این دو گونه نویسندگی، در یک جا جمع نمی‌شود. کاملا دو قطب مخالف آهن ربا هستند. اما نقدنویسی برای یک اثر هنری، چشم نویسنده را بهتر می‌گشاید.

زیرا زمانی که دستت به روی کاغذ می‌غلتد و کلمه‌ها از سرانگشتان قلم‌ات لبریز می‌شوند، فقط و فقط دیدگاه انتقادی است که تو را به روش درست نوشتن، سوق می‌دهد. یعنی چشم سومی‌که قرار است، تو را در بوته نقد قرار دهد؛ همواره با تو است.

بنابراین قبل از اینکه دیگر منتقدان، نوشته‌هایت را بر دار بکشند و در زندان نقدهای شان به اسارت ببرند، کاغذ را پاره می‌کنی ویکبار دیگر می‌نویسی. از الف تا ی. اما درمورد نقد تئاتر، باید بگویم، منتقد تئاتر و سینما بودن، کار هر کسی نیست.

نمی‌گویم من منتقد تمام عیاری هستم خیر، می‌گویم کار هر کسی نیست. مثل یک راه سخت باید از دل ظواهر و پرداخت‌های یک کارگردان، به عمق متن و اثر پی ببرید و سپس یکبار دیگر تحلیل‌های تجزیه شده، را ترکیب کنید و ببینید که آیا کارگردان توانسته دیدگاهش را مطرح کند یا خیر؟

چه عناصری با هدفش سنخیت ندارد و چه مواردی را باید بکار می‌گرفت تا نمایش دارای ریتم مناسب و بازی‌های یکدست و جانداری می‌شد؟

به نظر شما نقد تئاتر و سینما چه تفاوتی دارند؟

به نظرم کاملا تفاوت دارند. اما در برخی از موارد مشابه‌اند. تکنیک‌ها و ابزار سینما با ابزار تئاتر فرق می‌کند. گستره و ریتم یک فیلم پس ازتدوین، ممکن است کاملا تغییر کند.

بنابراین رد پای کارگردان، تکینک‌های مرتبط با نورپردازی، فیلمبرداری، و بالاخص تدوین همگی باید بررسی شود. درحالی که صحنه تئاتر، صحنه شکوه مندی است که هدایت بازیگران، خوش ریتمی، درک درست نقش‌ها از سوی کارگردان و بازیگران، تابلو سازی‌ها و... کاملا جهان دیگری را تصویر می‌کنند. اما نقد تئاتر برایم دنیای قشنگ تری دارد.

دبیری تحریریه، هدایت نویسندگان 14 نشریه و کاتالوگ جشنواره بین‌المللی تئاتری از جمله کاتالوگ جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، صاحبدلان، آئینی سنتی و...برای شما چه ثمری داشت؟

 البته در تمامی ‌این کتاب‌ها عنوان اینجانب، دبیر تحریریه نبوده، گاه عضو شورای تیتر ویا عناوین دیگر بوده است.

در نهایت باید بگویم، اگر صحبت از شناخت هنرمندان و فعالان و شرکت کنندگان پرو پا قرص جشنواره‌های کشوری و بین المللی تئاتر باشد، من اکثر دوستان را می‌شناسم و آنها نیز با من آشنا هستند.

زیرا بیشتر خودم برای چک کردن اطلاعات گروه‌ها و گاه برخی از مطالب با تمامی‌کارگردان‌ها تماس می‌گرفتم و صحبت می‌کردم. ثمره‌اش شناخت فعالان تئاتر بود و چاپ نشریات.

تجربه بسیار سختی بود. تمام شب تا صبح تنظیم مطالب، صبح من باید به عنوان یک کارمند، پشت میز بنشنم و دوباره عصرها با تمام گروه‌ها برای چک کردن و گرفتن اطلاعات، تماس می‌گرفتم دوباره شب تا صبح اطلاعات را چک می‌کردم و صبح به عنوان یک کارمند در اداره حاضر می‌شدم. 

یعنی کار شما با دنیای تئاتر فاصله داشت؟

بله. من کارمند بودم و با خودم قرار گذاشته بودم. در آمد مالی با دنیای کارمندی برای گذران زندگی ات و غذای روحت، دنیای تئاتر باشد که عصرهایم را تئاتر دیدن رنگ زندگی می‌بخشید و از صبح تا ساعت5 بعد از ظهر روزمرگی کارمندی را تحمل می‌کردم.

چطور شد برنده مسابقه گفتگو نویسی سال از انجمن منتقدان خانه تئاتر كشور شدید؟

این موضوع مربوط می‌شود به دهمین مسابقه مطبوعاتی سالانه انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر و چهار گفتگوی من با نویسنده 40 سال ایران مرحوم استاد اکبر رادی،‌ هادی مرزبان، میکائیل شهرستانی و همایون علی آبادی درباره نمایشنامه‌های مرحوم استاد رادی که مجله نمایش در ویژه نامه چاپ کرد.

یک روز یکی از دوستانم زنگ زد و گفت مطلبی را در مسابقه مطبوعاتی شرکت دهم. من هم گفتگو با مرحوم رادی و‌هادی مرزبان را ارائه کردم که برنده جایزه برتر گفتگو نویسی آن سال شد.

 

 

برای خواندن بخش اول -گفتگو با مریم جعفری حصارلو، به بهانه رونمایی از كتابش- اینجا کلیک کنید.

 

برچسب ها: مریم جعفری حصارلو، گفتگو با هنرمند، کارگردان تئاتر، گفتگو با نویسنده، نمایشنامه، چراغ قلبت را روشن کن، نویسندگی تعداد بازديد: 1554 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز