Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 10 فروردین 1403 - 01:00

19
بهمن
دکتر الستی: رسانه های اجتماعی باعث ارتقای فرهنگ مطالعه ایرانیان

دکتر الستی: رسانه های اجتماعی باعث ارتقای فرهنگ مطالعه ایرانیان

فرهنگ مطالعه و عادت کردن به نگاشتن و خواندن، علاوه بر حفظ و ثبت دانش، باعث می‌شود که انسان در مسیر توسعه فکری قرار بگیرد و همین موضوع می‌تواند منجر به توسعه اجتماعی شود.

گفت‌وگو: محمود سعید

 

فرهنگ مطالعه و عادت کردن به نگاشتن و خواندن، علاوه بر حفظ و ثبت دانش، باعث می‌شود که انسان در مسیر توسعه فکری قرار بگیرد و همین موضوع می‌تواند با تسری به آحاد جامعه، منجر به توسعه اجتماعی شود.

اما از دیرباز مسائلی در خصوص پایین بودن سرانه مطالعه در ایران مطرح بوده است.

اینکه چرا سرانه مطالعه در کشور پایین است؟ و تاثیر ظهور رسانه‌های اجتماعی بر میزان مطالعه ایرانیان چیست؟ سوالاتی بنیادین در این زمینه محسوب می‌شود.

این سوالات و پرسش‌هایی از این دست را با دکتر محمدعلی الستی، استاد علوم ارتباطات اجتماعی، مطرح کردم که در ادامه این گفت‌وگوی تفصیلی از نظرتان می‌گذرد.

یکی از مباحثی که همواره در ایران مطرح بوده، پایین بودن سطح مطالعه مردم ایران است.

اساسا برای این پرسش دلیل روشنی نیز بیان نشده؛ برای ورود به بحث ابتدا بفرمایید چرا میزان مطالعه در کشور ما پایین است؟

ما می‌توانیم مسئله خواندن، میزان و کیفیت خواندن را با مقوله‌ای به‌نام فرهنگ خواندن بررسی کنیم.

اگر بخواهیم با این رویکرد بررسی کنیم ممکن است به یک نوع نتیجه‌گیری برسیم. یا اینکه ما چگونگی و کیفیت مطالعه را بررسی کنیم که در هر دوی این‌ها به کیفیت‌هایی می‌رسیم که هر دو به فرهنگ کتبی متعلق است اما باهمدیگر متفاوت هستند.

من سعی می‌کنم در مورد هر دو سمت و سو صحبت کنم. وقتی ما می‌خواهیم به بحث گسترش فرهنگ کتابت در کشورهای توسعه‌یافته اروپایی بپردازیم به پدیده‌ای می‌رسیم که با کهکشان گوتنبرگ شروع می‌شود.

در این زمینه ما با افرادی مواجهیم که در سال و زمان مشخصی دستگاه چاپ در اختیارشان قرار گرفته است و این‌ها از کتاب، مجله، روزنامه و نشریات مختلف بهره‌مند شده‌اند.

این موضوع به‌دنبال خود، فرهنگ نوشتاری را به‌وجود آورد. یعنی این مردمان هم به مطالعه کردن عادت کردند و هم به نوشتن؛ اینان بیشتر نامه می‌نوشتند؛ گزارش‌نویسی و بادقت ثبت‌کردن وقایع، خاطره‌نویسی و ثبت کردن رخدادها و همه این‌ها در مجموع فرهنگی را در آن کشورها بنیان گذاشت و نهادینه کرد که نوع خاصی از تفکر توسعه‌ای را هم به‌دنبال داشت.

این افراد وقتی وارد رسانه‌های مارکنی شدند و با رسانه‌های موجی روبه‌رو گشتند، ارتباطات خود را گسترش دادند و با سرعت بیشتری ارتباط برقرار کردند.

در این میان شیوع رسانه‌های اجتماعی که عموما با گسترش پیام‌رسان‌های موبایلی به اوج رسید، چه نقشی در این فرهنگ‌ها و میزان مطالعه آن‌ها داشت؟ از سوی دیگر تاثیر این رسانه‌ها در کشور ما چگونه بوده است؟

در فرهنگ ملت‌های اروپایی با رشد رسانه‌های اجتماعی میزان مطالعه افت پیدا می‌کند.

یعنی افرادی که عادت داشتند رمان بخوانند و مطالعه عمیق داشته باشند به چت کردن مشغول شدند و اطلاعات را به‌صورت خیلی خلاصه رد و بدل کردند.

این مسئله، شکافی در کیفیت مطالعه این مردمان ایجاد کرد و طبیعی بود که گسترش استفاده از رسانه‌های اجتماعی، بتواند نوعی افت یا کاهش و خلل فرهنگی در آن کشورها محسوب شود.

اما در کشور ما که اساسا دوره فرهنگ کتبی اصلا شکل نگرفته بود، به‌شکل دیگری است. یعنی کهکشان گوتنبرگ برای ما اصلا وجود نداشت.

این هم یک دلیل مشخص دارد. در سال 1436 آقای گوتنبرگ دستگاه چاپ را در اروپا ساخت و اروپاییان تا 1920 که اولین فرستنده رادیویی شروع به‌کار کرد، چیزی حدود 500 سال با فرهنگ کتابت مواجه بودند و این فرهنگ در بین آن‌ها نهادینه شد اما صنعت چاپ به کشورما خیلی دیر و دستگاه رادیو خیلی زود آمد.

چون چاپ دیر و رادیو زود وارد کشور شد، اساسا فرهنگ کتبی در ایران شکل نگرفت. یعنی ما از پای موعظه خطیبان و واعاظین بلند شدیم و پای رادیو نشستیم.

در فرهنگ ما که فرهنگ شفاهی غالب بوده است، نباید انتظار بیشتری داشته باشیم.

چون وقتی سخن از غالب بودن فرهنگ شفاهی می‌شود، یعنی دقت پایین بوده و ما اهل نوشتن گزارش، استاندارد و ثبت کردن نبودیم؛ یعنی در کشور ما که مدارک و اسناد و ارجاعات ضعیف بودند و حافظه‌ها بیشتر کار می‌کردند، وقتی رسانه‌های اجتماعی در کشور رشد می‌کنند، ما یک حرکت روبه جلو داریم.

یعنی مردم ما که بیشتر با گوش ارتباط برقرار می‌کردند و حافظه شفاهی داشتند، کم‌کم تغییر رویه می‌دهند و به‌وسیله این رسانه وارد نوشتن و خواندن واژگان می‌شوند.

پس من اگر بخواهم در مورد گسترش رسانه‌های اجتماعی در جهان صحبت کنم، باید این دو دسته فرهنگ شفاهی و کتبی را از هم متمایز کنم.

یعنی در میان ملت‌های توسعه‌یافته که فرهنگ‌شان، فرهنگی کتبی است، گسترش رسانه‌های اجتماعی، نوعی تقلیل در میزان مطالعه داشته اما در میان کشورهایی که دارای فرهنگ شفاهی بودند، گسترش رسانه‌های اجتماعی میزان مطالعه آن‌ها را ارتقا داده است یعنی چشم‌ها به خواندن جملات و دست‌ها را به نوشتن جملات عادت کرده‌اند که این یک حرکت اولیه خوبی برای ارتقای فرهنگ کتبی است.

آقای دکتر بحثی که در رسانه‌های اجتماعی در زمینه کمیت و کیفیت مطالعه مطرح می‌شود، بحث سرریز اطلاعات است.

ما در مطالعه کتاب یا نشریه با اطلاعات محدودی مواجهیم که باعث می‌شود اطلاعات به‌صورت پیوسته و عمیق به مخاطب منتقل شود.

در حالی که در فضای مجازی عموما اطلاعات، متکثر و متعددند. شما این موضوع را چگونه تبیین می‌فرمایید؟

می‌خواهم کمی این مفهوم را باز کنیم. اگر منظور شما از سرریز اطلاعات، اورلود (Overload) اطلاعات است، باید عرض کنم که این اصطلاح در متن و بطن تئوری اطلاعات خلق شده و بسط و گسترش یافته است.

ما در تئوری اطلاعات می‌بینیم که داده‌ها حامل یک پتانسیلی هستند و موقعیتی دارند که می‌توانند در جهان تغییر ایجاد کنند.

وقتی ما در مورد انتقال اطلاعات یا در مورد ایجاد معنی در بین انسان‌ها سخن می‌گوییم به‌وضعیت خاصی از انتقال اطلاعات می‌رسیم که دیگر، تئوری اطلاعات پاسخگوی آن نیست و جنبه جدیدی در آستانه قرن بیستم ایجاد کرده است.

بر اساس تئوری اطلاعات اگر شما بخواهید دروازه‌بانی داده‌ را انجام بدهید، بر اساس منافع، مصالح و اهداف خودتان اطلاعات خاصی را دریافت کنید، باقی‌مانده اطلاعات به‌منزله اضافه‌بار، مشکل ایجاد می‌کنند.

این تئوری اطلاعات برای زمانی است که بشر با رشد روزافزون اطلاعات یا به‌قول معروف انفجار در دانش بشری مواجه شده بود.

متخصصینی بودند که مردم بر حسب نیاز به آن‌ها مراجعه می‌کردند اما کم‌کم در دوره تخصص یک بحران پیدا شد و آن بحران بروز انسان‌های تک‌بعدی یا تک‌ساحتی بود.

یعنی متخصصین به بهانه اینکه ما متخصص یک کار ویژه هستیم از اطلاعاتی که لازمه یک انسان بود، بی‌بهره شد، یا اینکه خودش را از آن اطلاعات محروم می‌کرد.

این انسان‌های تک‌ساحتی جامعه بشری را با بحران‌های اخلاقی روبه‌رو کردند. کما اینکه برخی‌ها از این مسئله سخن گفتند که انسان متخصص، همان حیوان تکنولوژیک است.

اگر ما بخواهیم بین انسان و حیوان تمایزی قائل شویم می‌گوییم حیوان‌ها، موجودات متمرکزی هستند یعنی حیوان اگر بخواهد کاری انجام بدهد، به محیط اجتماعی خود اهمیتی نمی‌دهد.

اما در مورد انسان‌ها محیط اجتماعی دارای اهمیت است. حالا در چنین شرایطی وقتی کسی می‌گوید من متخصص بازوی چپ یا قرنیه چشم هستم و کاری به سیاست، وضع اجتماع، اوضاع اقتصادی و فقر و ورزش و ... ندارم، این در واقع عمل حیوانی انجام می‌دهد! منتها خودش را در قالب تخصص خویش پوشانده است.

این‌ها فرزندان دوره تخصص هستند یعنی بشر در حوالی قرن نوزدهم به اینجا رسید که دانش و اطلاعات تخصصی که انسان تک‌بُعدی را پدید می‌آورد انسان را از انسانیت خود، تهی می‌کند.

انسان برای این کار راه‌حلی یافت که از طریق آن مانع سرریز اطلاعات شود. یعنی به‌طریقی خواستند مانع هدررفت اطلاعات شوند این باعث شد که مفهومی به نام «گفتمان» ایجاد شود. گفتمان عبارت است از یک معنا و کیفیت کلی از مجموعه‌ای از اطلاعات که ما را به شواهد مشترک یا قرائنی از همسو بودن اطلاعات رهنمون می‌شود.

بنابراین من اگر بخواهم یک دوره تاریخی را توصیف کنم، ناچارم یک اطلاع کلی ارائه دهم. مثلا اگر کسی بپرسد که در دوره ناصرالدین‌شاه چه اتفاقاتی در ایران افتاده است؟ باید ابتدا به این سوال پاسخ داد که کجای ایران مد نظر است؟ آیا منظور وضعیت اقتصادی دوره ناصرالدین‌شاه بوده است؟ یا وضعیت مدارس، نیروهای نظامی، وضعیت معیشت یا وضعیت فرهنگ مد نظر است؟

ولی وقتی من در برابر این سوال در زمینه‌های مختلف اطلاعاتی کلی ارائه می‌دهم که حاوی یک سری اطلاعات کلی و همسو هستند، در واقع یک گفتمان را منتقل می‌کنم.

مثلا وقتی بگوییم در این دوره مردها، همسران خود را کتک می‌زدند؛ معلمان، شاگردان خود را فلک می‌کردند؛ بین مردم رابطه زد و خورد بود و ...؛ ما در یک کلام به این نتیجه می‌رسیم که در آن دوران، گفتمان کیفر حاکم بوده است.

با بیان این جمله، شما مانع سرریز اطلاعات می‌شوید یعنی از همه اطلاعات استفاده کردید تا به یک کلیت برسید. پس ما در حال سپری کردن دوره سوم اطلاعات هستیم.

یعنی دوره گفتمان را تجربه می‌کنیم. حالا وقتی من در مورد رسانه‌های اجتماعی که اطلاعات زیادی را منتقل می‌کنند، سخن می‌گویم، باید حواسم باشد که این اطلاعات ظاهر پراکنده‌ای دارد در حالی‌که مجموعا در ذهن مخاطبان گفتمان‌هایی را متبادر می‌کند که در واقع این اطلاعات را معنی‌دار و جهت‌دار می‌کند.

پس استفاده از رسانه‌های اجتماعی، تحکیم‌کننده گفتمان‌های خاصی است که البته من به بد بودن یا خوب بودن آن‌ها کاری ندارم یعنی دنبال ارزش‌گذاری روی این مسائل نیستم.

آقای دکتر الستی شما به موضوع ارتقای فرهنگ نوشتاری در سایه گسترش رسانه‌های اجتماعی اشاره کردید.

اما عموما این نوشتار به زبان محاوره‌ای است.

آیا این موضوع، بحث زبان را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد؟

جواب این سوال در پاسخ اولیه من دیده می‌شود. گسترش رسانه‌های اجتماعی در بین ملت فرانسه، با آن میانگین مطالعه بالا یک آسیب است که در واقع در حال گسترش زبان مخفی است اما در مورد کشور ما که اصولا از میانگین مطالعه بسیار کمی برخوردار است، همین اندکی عادت کردن به نوشتن و خواندن، نوعی ارتقابخشی است.  

 

برچسب ها: کتاب خوانی، کتاب و کتابخوانی، کتاب خواندن، فرهنگ مطالعه، فرهنگ کتاب خواندن، سطح مطالعه، مطالعه ایرانیان، دکتر محمد علی الستی تعداد بازديد: 788 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز