Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 - 01:24

17
فروردین
بهترین و بدترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر(1)

بهترین و بدترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر(1)

فیلمی‌که مصداق بارز سینماست. اثری مهیج که هم می‌توان به عنوان یک هارور یا فیلم ترسناک به آن نگاه کرد و هم به عنوان تریلری که تقریبا از ابتدا تا انتها مخاطب را در وضعیت معلقی قرار می‌دهد که نیاز اصلی هر تریلری است.

تحریریه ماهنامه دنیای زنان

 

 

جشنواره سی‌و‌چهارم فیلم فجر جشنواره‌ای بود پر از آثاری ضد روایت گویی کلاسیک و اغلب تلخ! فیلمسازانی که متأثر از موفقیت جهانی چهره‌هایی چون اصغر فرهادی به گونه‌ای کاملا آشکار به تقلید از سبک سینمای خرده پیرنگ وی پرداختند و البته کوشیدند با تمرکز بر زشتی‌ها به جای دیدن زشتی و زییایی کنار هم برای خود مخاطب جلب کنند.

برنده اصلی جشنواره سی و چهارم یعنی "ابد و یک روز" که محصول کارگردانی جوان به نام سعید روستایی است نیز در زمره همین آثار جای می‌گرفت؛ اثری که به جای روایت کلاسیک به سراغ خرده پیرنگ رفته و در‌این نوع روایت هم آن‌قدر بر تلخی‌ها تأکید کرده که اثرش تبدیل شده به مجموعه‌ای از خسران، بدبختی، گرفتاری و بیچارگی که مخاطب بخت برگشته به هنگام تماشای آن حتی لحظه‌ای هم نمی‌تواند روی شادی ببیند.

البته دیگر فیلمهایی که سیمرغ‌های بخشهای اصلی یا پشت صحنه را گرفتند هم چنان که باید آثار امیدبخشی نبودند. فیلمی ‌مانند "دختر" تازه‌ترین ساخته رضا میرکریمی ‌اثری بود که با تلخی هر چه تمامتر روایتی الکن از رابطه پدری سنتگرا با دختر دهه هفتادی‌اش ارائه می‌داد بدون ارائه کمترین جزییات درباره ‌این رابطه و حتی تلاش برای خلق شخصیتهایی که واقعا دهه هفتادی به نظر برسند.

فیلمی ‌مانند "نفس" که مثلا بنا بود تصویری راستین از انقلاب اسلامی‌ و آدمهای درگیر انقلاب نشان می‌دهد به جای آن که داستان مردمان انقلابی را در کوران ملت بیان کند آنها را به نقطه‌ای خارج از شهر و ناکجاآبادی‌ ایزوله می‌برد تا دردسرهای طراحی صحنه و کارگردانی به حداقل برسد و آن گاه بازیگوشی‌های دخترکی را به تصویری می‌کشد که گویا از همان کودکی افکار غیرمتعارف در سر دارد.

از "نقطه کور" تا "عادت نمی‌کنیم" و از "گیتا" تا "من" و از "پل خواب" تا "لاک قرمز" و از "خانه‌ای در خیابان چهل و یکم" تا "مالاریا" فقط و فقط تصویر ناکامی‌ها و دربدری‌های مردمان‌ این مملکت دیده می‌شد. تفاوتی نمی‌کرد کاراکترها جوان باشند یا میانسال و پیر. فقط و فقط‌این مشکلات برآمده از زندگی در‌این مرز و بوم بود که پررنگ شده بود و حتی کسی به اندازه یک سر سوزن نکوشیده بود از نشاط و امیدی که رمز و راز زندگی حتی در بطن بحران است سخن راند.

جالبتر‌اینجا بود که اغلب‌این آثار سیاه نمایانه نیز استانداردهای سینمایی نداشتند و چه بلحاظ قاب‌بندی، چه بلحاظ بار دراماتیک و چه بلحاظ تقطیع آثاری بودند تله‌فیلم‌‌گونه که نظیر آنها را در تلویزیون بارها و بارها دیده‌ایم. تأسف‌آور بود آثاری مانند "امکان مینا" که در ژانر تاریخی ساخته شده بودند هم از ارائه یک نمای کاملا باز عاجز بودند و سعی می‌کردند همه چیز را در نماهای بسته پیش ببرند. اما در‌این مزرعه نومیدی، گلهایی هم وجود داشتند که از دو سو امیدبخش بودند؛ از یک سو توانایی تکنیکی سازندگان خود را به تماشا می‌گذاشتند و از سوی دیگر توجه واقعی به حال و روز آدمهای روزگار ما را دستمایه خلق درام کرده بودند. در ادامه به مرور برخی از بهترین آثار جشنواره می‌پردازیم. 

اژدها وارد می‌شود/مانی حقیقی 

فیلمی‌که مصداق بارز سینماست. اثری مهیج که هم می‌توان به عنوان یک هارور یا فیلم ترسناک به آن نگاه کرد و هم به عنوان تریلری که تقریبا از ابتدا تا انتها مخاطب را در وضعیت معلقی قرار می‌دهد که نیاز اصلی هر تریلری است.

"اژدها وارد می‌شود" که نماینده ‌ایران در بخش مسابقه جشنواره برلین

2016 هم بود داستانی عجیب و غریب را درباره قبرستانی بیان می‌کند واقع در یکی از جزایر جنوبی ‌ایران؛ قبرستانی که کسی جرأت نمی‌کند مرده خود را در آن دفن کند اما یک جوان ماجراجو تصمیم می‌گیرد پیکر یک تبعیدی را در‌این قبرستان دفن کند و همین سرآغازی می‌شود بر اتفاقاتی که یک به یک ترس و وحشت را به جان مخاطب می‌اندازد.

"اژدها..." بلحاظ تصویرسازی یک بازه زمانی نیم‌قرن پیش به شدت خوب عمل کرده است و کارگردان آن مانی حقیقی کوشیده بی‌توسل به نگاه‌های شبه‌روشنفکرانه‌ای که در آثاری چون "پذیرایی ساده" و "کنعان" داشت‌این بار به ماهیت وجودی سینما به عنوان محصولی سرگرم کننده و البته در خدمت فریب مخاطب بنگرد.

سکانس‌هایی از فیلم که در شب می‌گذرد به شدت اثرگذار و مفید از کار درآمده است بخصوص که نیاز هر تریلر هاروری همین درآوردن درست نماهای شبانگاهی است که با هوشمندی حقیقی و البته گرته‌برداریش از آثار هیچکاک‌این بخش از فیلم به اندازه کافی وحشتناک بوده است.

حقیقی البته برای آن که با‌این اتهام مخاطب مواجه نشود که داستانی خیالی را برای روایت برگزیده سعی کرده به بخشهایی از اثر شکل مستند بدهد به‌این صورت هم خودش مقابل دوربین نشسته و درباره چرایی رفتن به سراغ سوژه‌ای عجیب به مخاطبان توضیح دهد و هم توضیحات چهره‌هایی چون صادق زیباکلام، سعید حجاریان و لیلی گلستان را در‌این باره به صورتی مستندوار به مخاطب ارائه کند.

حاصل کار هم محصولی است که مطمئنا در تاریخ سینمای‌ایران به عنوان یکی از خوش ساخت‌ترین هارورها قرار خواهد گرفت.

بازی امیر جدیدی در‌این فیلم می‌توانست یکی از کاندیداهای دریافت سیمرغ شود اما حیف که در توزیع جوایز اغلب دلایل فرامتنی هستند که اثرگذارند.

 

برای خواندن بخش دوم - بهترین و بدترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر - اینجا کلیک کنید. 

برای خواندن بخش سوم- بهترین و بدترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر - اینجا کلیک کنید. 

برای خواندن بخش چهارم - بهترین و بدترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر - اینجا کلیک کنید. 

برای خواندن بخش پنجم - بهترین و بدترین‌های جشنواره سی و چهارم فجر - اینجا کلیک کنید. 

 

برچسب ها: فیلم فجر، جشنواره فجر، مانی حقیقی، فیلم لانتوری، فیلم نفس، اصغر فرهادی، بدترین فیلم فجر، بهترین فیلم فجر تعداد بازديد: 680 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز