Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 31 فروردین 1403 - 10:55

22
دی
هم قصه، هم بازی با انگشت: قابلمه ها

هم قصه، هم بازی با انگشت: قابلمه ها

پنج تا قابلمه بودند. اولی گفت: «وقتی غذا می‌پزم درم با خوشحالی این‌ور آن‌ور می‌پرد.» دومی گفت: «وقتی غذا می‌پزم با خوشحالی سوت می‌زنم». سومی گفت: «وقتی غذا می‌پزم قلقلكم می‌آید».

داستانك: فریبرز لرستانی «آشنا»؛ تصویرساز: ناهید لشگری فرهادی

 

پنج تا قابلمه بودند. اولی گفت: «وقتی غذا می‌پزم درم با خوشحالی این‌ور آن‌ور می‌پرد.»

دومی گفت: «وقتی غذا می‌پزم با خوشحالی سوت می‌زنم».

سومی گفت: «وقتی غذا می‌پزم قلقلكم می‌آید».

چهارمی گفت: «وقتی غذا می‌پزم می‌گویم حوصله‌ام سر رفت یكی مرا از روی اجاق بردارد».

پنجمی گفت: «وقتی غذا می‌پزم همه می‌گویند وای چه غذای خوشمزه‌ای باز هم می‌خواهیم».

بقیه‌ قابلمه‌ها به هم نگاه كردند. بعد به قابلمه پنجمی گفتند: «ما هم می‌خواهیم. ما هم می‌خواهیم».

 

برچسب ها: داستانک، سرگرمی کودک، کوچولوها، داستان کوتاه کودک، داستانک قابلمه ها، بازی با انگشت، قصه کودکانه تعداد بازديد: 1742 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این داستانک چیست؟

فیلم روز
تصویر روز