Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 - 07:26

25
مرداد
داستانک كلید‍ِ مادربزرگ

داستانک كلید‍ِ مادربزرگ

مادربزرگ یك كلید توی كیفش دارد. من یك بار از او پرسیدم: «مادربزرگ، این كلید مالِ كجاست؟» مادربزرگ آهی كشید و گفت: «یك وقت این كلید خانه‌ام بوده».

داستانك: فريبرز لرستانی «آشنا»؛ تصويرساز: سحر حقگو

 

مادربزرگ یك كلید توی كیفش دارد. من یك بار از او پرسیدم: «مادربزرگ، این كلید مالِ كجاست؟» لُپ‌های مادربزرگ قرمز شد. آهی كشید و گفت: «یك وقت این كلید خانه‌ام بوده».

بعد یواشكی گریه كرد. من گفتم: «مادربزرگ تو داری گریه می‌كنی؟!»

مادربزرگ آهسته گفت: «به كسی چیزی نگویی».

خدایا تو خوبی. من یواشكی به تو می‌گویم، كمك كن وقتی این بار مادربزرگ به كلیدش نگاه می‌كند،

لبخند بزند.

 

برچسب ها: داستانک، داستان کودک، داستانک قصه مادربزرگ، قصه کودکان، قصه شب کودکان تعداد بازديد: 943 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز